جمعه ۷ دی
|
آخرین اشعار ناب ابوالفضل احمدی
|
(بویی صمیمی)
شمعهای مهمانی
آرام آرام حضور خود را
برای معاشقهی پنهانی ما کم میکردند
چراغی هر از گاهی پِت پِت کنان ،
در آن ایوان سنگی
سایهی مژگانش را
آن آهسته پلکزدنش را
بر خط چشمهایش ، خوشنویسی میکرد
لباسش بویی صمیمی داشت
پر از رایحهی میخک
انگار بعضی لباس ها را
در دیـدار دیر به دیر ما ،
برای چشم من نگه میداشت
چنان بیخویش، که یادم نیست!
ولی قبلش چه تصویری
دوباره میبرد هوشم:
نجوای نام و نفس سنگین
در گــوشــهیِ بـازِ شــالـش
نسیم عطر وحشی میخک
خیال بوسـه بر گریـبانـش!
(آذرماه ۱۴۰۰)
ابوالفضل احمدی
از دفتر: راز کوچه باغهای آلبالو
گریبان (ge(a)ribān):
گردن ، آن قسمت از جامه که اطراف گردن را میگیرد
:Suggested Song
Romantico / Giovanni Marradi
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از شما جناب محمدی ادیب ممنون از حضور گرمتان مانا و سربلند باشید | |
|
تشکر از حسن نظرتان جناب استکی ارجمند | |
|
درود بر شما ممنون از نظر خوبتون سلامت باشد | |
|
درود بر ادیب فرزانه جناب انصاری سپاس از حضورتون پاینده باشید | |
|
سپاس فراوان جناب صدقی بزرگوار پاینده و تندرست بمانید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
قلمتان نویسا
بمانید به مهر و بسرایید