سه شنبه ۱۳ آذر
|
آخرین اشعار ناب محمد ساکی
|
بنام خدا
آمد ز گرد راه عزیزی بزرگوار*
شهزاد ناز نازک ریزی بزرگوار
دیدم تو را و زد به دلم بس جوانه عشق
صدها شکوفه، عشقِ تمیزی بزرگوار
یارای کیست سینه سپر پیش او کند
دارد ز مهر تیغۀ تیزی بزرگوار
تیزی به دست عشق کسی دیده تا به حال
تازنده تابناک چه چیزی بزرگوار
چیزی که دوست با همه عشاق عالم است
دارد به غیر عشق ستیزی بزرگوار
البته عشق میوه به بر می دهد به ناز
انگور ناب، ناب مویزی بزرگوار
حور و بهشت گشته ز او شاد و برقرار
روز حساب را ست خیزی بزرگوار
سیمای عشق قاب دلم هست گر چه است
تصویر من به گوشۀ میزی بزرگوار
ریزش مبین کسی که مجهز به عشق شد
دارد خداش شاهِ عزیزی بزرگوار
کوچکتان محمد ساکی
* نوزادی (شاهزاده) ظریف و لطیف و نازک متولد شد به نام عشق
عبارت «بزرگوار» در برخی ابیات خطاب به مخاطب گرامی است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.