سلام و عرض ادب استاد عجم عزیز و ارجمند
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف عالی و توجه بیدریغ حضرتعالی به مطالب ناقابل بنده ناچیز کمترین؛ بسیار سپاسگزارم. بسیار شرمنده میفرمایید استاد گرانقدر
در مورد عدم ارتباط با اثر، کاملا حق با شماست و ایراد قطعاً از کوتاهی نارسایی و ضعف قلم بنده است
شاعر در این اثر به شکلی بیدفاع و بیپناه شاکی است و به شکایت میپردازد
اما شکایت از چه چیزی و چه موضوعاتی
به نظر می رسد شاعر از اوضاع نابسامان جهان و شاید حتی فراتر از اینها از اوضاع اختر و آسمان و زبانم لال حتی ملکوت هم به ستوه آمده و از آن سو امیدی هم به بهبودی وضعیت ندارد. اوضاعی که حاصل غرق شدن بشر در زبانم لال باتلاق شکم و شهوت و به تبع آن غلبه و چیرگی زشتی و پلیدی بر اوضاع رو به وخامت دنیا ست. جاییکه عدهای از گرسنگی می میرند و عدهای از خالی کردن خروار خروار بمب کم نمی آورند و خسته نمی شوند. از سوی دیگر حکومتهای به ظاهر مخالف ظلم و استکبار هم هیچ گونه وحدت و انسجام و درایت و درکی برای رفع مسأله ندارند و این وسط فقط ملتهای بیدفاعند که یکی پس از دیگری نابود می شوند
نارسایی زبان و قلم شعر دلایل مختلفی دارد
قطعا مهمترین آنها ضعف قلم شاعر و زبان شعر است
دلیل دیگر شاید تلاش شاعر برای رهایی از محل «اتهام» شکایت و ناله و زاری بیش از حد و سیاه نمایی بی مورد است. دیگر آنکه شاید هم، چندان امیدی هم به بهبودی اوضاع ندارد و خود به خوبی می داند که اوضاع خیلی وخیمتر از این حرفها ست و از هیچ کس هم هیچ کاری بر نمی آید
از طرفی
در ضمنِ آثار مضامینی وجود دارد که حتی خود شاعر هم به حقیقت آنها واقف نیست چون در واقع از خودآگاه خود شاعر نیست و از جانب ناخودآگاه و به تعبیر بنده ناچیز کمترین از سوی گونهای «منبع الهام اثر» است
باز هم از لطف عالی و عنایت ویژه و توجه بیدریغ حضرتعالی به این شاگرد کوچک کاهل بیمقدار بسیار سپاسگزارم استاد گرانقدر
بسیار سپاسگزارم از لطف حضور و زحمت گل افشانی در صفحه ناقابل بنده ناچیز کمترین. سپاس بیکران از مهری که بر صفحه ناچیز این شاگرد کوچک مینگارید بسیار شرمنده میفرمایید
سپاس فراوان از حضور سبز و ارجمند و پرمهرتان استاد گرانقدر
در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار انشاءالله
درود برشما جناب ساکی عزیز
شعرمتفاوتی خواندم ازشما
ولی مثل اشعاردیگه تون برام نبود و نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم