شغل تو چیست ؟
" به یادِ کودکانِ بامزه ی غزه "
اگر فرزندت بپرسد شغل تو چیست ،
روی ات میشود تو، که بگویی ،
کُشتنِ بچه هایی بی گناه و، هم اندازه ی تو ؟
بهتربود مغازه ای داشتی ، پُراز احساس
که هروقت ترا میدید فرزند
میگفت : همیشه دوست دارم پیش ات باشم و بیایم ،
به مغازه ی تو
کاش نویسنده ای بودی
داستانِ مصور مینگاشتی
میگفتی همه بچه های دنیا را دوست دارم ،
به اندازه ی تو
کاش به او میگفتی :
کاش آنقدر پول داشتم ،
تا لباسهای قشنگی میخریدم براشان
مثلِ لباسِ خوب و زیبا و، تازه ی تو
کاش آنقدر ادب داشتی
حتی نوشت افزاری که مالِ کودکت بود را ،
وقتی برمیداشتی ،
میگفتی به او : با اجازه ی تو
هیچ پدر و مادری برای بچه ش ،
هیچگاه هیچگاه ،
بد نمی خواهد
کاش بچه های دنیا را ،
به اندازه ی بچه ی خودت دوست داشتی
لااقل آنهمه معصوم را نمی کُشتی
میگفتی برای هیچکدامشان غمین مباش هیچوقت کودکِ من !
سعی خودم را میکنم قصه ی آنها ،
باشد لااقل همچون، قصه ی خلاصه ی تو
بهمن بیدقی 1402/10/20