سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        شعر کوتاه ‌‌

        شعری از

        امیر اولاد

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴ شماره ثبت ۱۲۶۶۶۰
          بازدید : ۲۷۹   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیر اولاد
        آخرین اشعار ناب امیر اولاد

         
        ۱) در پیچ و خم رفت و آمد ها بود 
        گمت کردیم 
        حالا سال هاست که می روند و می آیند 
        اما تو نیستی 
         
        ۲) عصای معجزه را رها کن 
        موسی 
        لطفاً برایمان کمی نان بفرست 
        ایمان می آوریم 
         
        ۳) خیال خامیست 
        دوست داشتنت 
        وقتی ماه 
        خودش را دریغ می کند 
        از خواب پلنگ عاشق 
         
        ۳) خیال آمدن نداری 
        که نمی آیی 
        یا من هنوز نرسیدم
         
        ۴) ساعت را نگه دار 
        بگذار زمان بمیرد 
        در این دقایق آخر 
        در انتظار آنکه هرگز نخواهد آمد
         
        5) همیشه رویاهایمان را 
        خواب می بینیم و فراموش می کنیم 
        فراموش می کنیم که خواب دیده ایم 
        پس به ناچار 
        بیدار می مانیم و رویا می بافیم 
        که مبادا فراموش شویم 
         
        ۶) گاهی مرگ رهایی است 
        بی خبر از آنکه بدانی 
        رنج ها ابدی نیستند 
         
        ۷) رویا همیشه رویاست 
        هیچ وقت به واقعیت برنمی گردد 
        مگر اینکه یک شب 
        واقعیت را 
        خواب دیده باشی 
         
        8) همیشه یک چیز 
        از تو 
        در من باقی می ماند 
        که رهایم نمی کند 
         
        ۹) خواب و بیداری بهانه است 
        اگر تو در میان باشی 
        و الا مرگ 
        حدیث غریبی نیست 
         
        ۱۰) دنیا را 
        کودکان به بازی گرفته آمد 
        و دیوانگان به سخره 
        عاقلان فقط انکارش می کنند و 
        می گذرند 
         
        ۱۱)ای کاش می توانستم 
        ماه را 
        میان دو انگشتم بگیرم و 
        همه چیزا را به تو نشان بدهم 
        حتی خدا را 
        که پیدا نیست 
         
        ۱۲) ما بزرگ نمی شویم 
        ما کودکان به ظاهر شاد 
        فقط پیر می شویم 
        که یادمان نرود 
        زندگی با ما چه کرده است 
         
        ۱۳) از بلندی می ترسم 
        از ارتفاعی 
        که نیفتادنش 
        ما را خواهد کشت 
         
        ۱۴) ما برای آنکه زنده بمانیم 
        جان کندیم 
        همینطور رخت هایمان را 
        پس چه کسی ما را به تاریکی برد 
        و رهایمان کرد 
         
        ۱۵) زمان چیز عجیبی ست 
        وقتی به پایان می رسد 
        و یک نفر در انتظار میمیرد 
        بی آنکه خبر داشته باشد 
        از ساعت 
        و از آمدن سواری 
        که هرگز نیامده است 
         
         
        ۱۶ ) خیال کردم که اینجایی 
        هنوز حضور تو حس می شود 
        کنار من 
        یک صندلی خالی برایت گذاشتم 
        بنشین خسته ای 
        پیش از آنکه از میان برت دارند 
        و به این رویا خاتمه بدهند 
         
        ۱۷) روز از تو شروع می شود 
        خیال هم 
        شب اما ، آغاز دیوانگی ماست 
        وقتی چشم های برهنه ام 
        جرئت بیداری ندارند 
        و به هیبت تو در می آیند 
        در خواب هایم 
        چه خوش می درخشی 
        که رنج فراموشی را از یاد می برم 
        انگار 
        هزار سال با تو بوده ام 
        که هنوز تمام نشده 
        باز تو را آرزو می کنم هر شب 
        و خواب می بینم 
         
        ۱۸) زندگی چند سالی است 
        شکستم داده است 
        ولی من هنوز آخ نگفته ام 
        که مبادا غرورم بشکند 
        و دلم له شود 
        در فشار رسیدن 
        چون خوشه ی انگوری که دلش می خواست 
        شراب شود 
        در دست زنی زیبا 
        تا از یاد ببرد در مستی 
        وظیفه اش را 
         
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۳۷
        درود شاعر عزیز
        " به دریا شکوه بردم از غم دشت
        از این عمری که تلخ تلخ بگذشت
        به هر موجی که می گفتم غم خویش
        سری میزد به سنگ و باز می گشت"
        شهادت مظلومانه جمعی از هم وطنان بی گناه را
        تسلیت عرض میکنم خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۳۹
        یا پروردگار.. گولمون زدید.. گفتیم بریم یه شعر کوتاه بخونیم بلکم خیرشو ببینیم ولی. ششصد تا شعر کوتاه قشنگ توی یه گِله جا.. جا دادید.. خندانک به ما که رحم نکردید از اینکه گُرگیجه می گیریم به شعرهای خوب خودتونم رحم نکردید که با این کارتون کمتر دیده میشن و در حقشون اجحاف میشه؟ خندانک خندانک
        نکنید از این کارا.. خندانک
        انصافا زیبا بودند ولی بعضیهاشون زیباتر.. خندانک خندانک خندانک
        اگه کوتاهی نویس هستید توصیه میکنم بعد از این یه دونه نهایتا دو تا با هم پست کنید.. تا بهتر دیده و درک بشن خندانک
        در ضمن خوش آمدید خندانک
        درود بر شما خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        راحله حصارکی (راحیل)
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۰۴:۵۳
        درودتان🌹🌹🌹
        جواد مهدی پور
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۲۶
        درود بر شما جناب اولاد گرامی خندانک
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۴۶
        درود بر شما
        انصافاً بعضی هایشان بسیار زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدرضا صدقی
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۰۲
        درود جناب اولا بزرگوار
        بسیار زیبا عالی 🌹👏
        قلمتان سبز 🌹👏

        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸

        ۱۸) زندگی چند سالی است
        شکستم داده است
        ولی من هنوز آخ نگفته ام
        که مبادا غرورم بشکند
        و دلم له شود
        در فشار رسیدن
        چون خوشه ی انگوری که دلش می خواست
        شراب شود
        در دست زنی زیبا
        تا از یاد ببرد در مستی
        وظیفه اش را
        امیر اولاد
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۲۵
        ممنون از لطف همه دوستان باعث افتخاره برای من در کنار شما بزرگان بودن 🙏❤️
        نیره صدری
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۴۴
        درود برشما جناب اولاد
        قلمتان نویسا
        خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۱۸:۳۳
        درود بر جناب اولاد خندانک
        خیلی خوش امدید خندانک
        واقعا زیبا بودند خندانک
        موفق باشید خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۱۴
        درود برشما شاعر گرامی

        زیبا و عالی بود

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۵۸
        عالی... عالی خندانک خندانک خندانک
        سپیدهای کوتاه یا همون (افراغ اندیشه) رو دوست دارم، عصاره‌ی تفکر عمیق شاعره که با زبان شعری تلفیق شده🌹
        شاید براتون جالب باشه که اصطلاح (افراغ اندیشه) نامگذاری خلاقانه‌ی استاد احمدی زاده گرامی(مدیر محترم این سایت) برای اینگونه اشعار کوتاهه، و میتونید موقع ارسال، در فیلد نوع شعر، بجای سپید، افراغ اندیشه رو انتخاب کنید🌹

        درود و آفرین بر شما آقای اولاد گرامی🌹
        به شعر ناب خوش اومدین🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        سپاس برای به اشتراک گذاشتن این اشعار زیبا🌹

        خورشید که پایین می‌رود
        سایه‌ی مسجد هم
        از دیوار مردم بالا می‌رود
        (م. فریاد_ چهل قطره)

        آفتاب اندیشه تون تابان🌹
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۲۹
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۲۷
        باعرض سلام
        زیبا
        آموزنده و
        بسیاردلنشین وپرمعنی بود
        درودبرشما
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8