در کوهستان دور افتاده ای...
ازصخره ی بزرگی بالا رفتم
عبور از صخره بسیار سخت بود
اما انگار مقدر بود که بروم
پشت صخره...
دیدم زیر درختچه ای...
لاکپشتی نشسته
همین که من را دید بسیار شوکه شد
ترسیده بود!
بعد از چند لحظه آرام شد
از کلوچه ای که داشتم...
به او تعارف کردم
{گفت: آب وغذا نمی خواهم...
چیز دیگری میخواهم
قسمت میدهم...
برایم کاری بکن}
گفتم لاکپشت جان...
چه چیزی اینگونه آزارت داده؟
{گفت: در طول پنجاه سال عمرم
سی سال است اطراف این درختچه
زندگی میکنم...
مشکلاتی داشتم که دوست داشتم از همه دور باشم
اما اکنون از تنهایی دیوانه شده ام...
دوست دارم با لاکپشتی زندگی کنم...
سی سال است از نزدیک موجودی را ندیده ام!
فقط ده سال پیش که نوک صخره بودم
دیدم پایین صخره زن و مرد جوانی
ایستاده بودند
حرف های زیبا میزدند
ده سال است لحظه عاشقانه شان...
از جلوی چشمم نمی رود}
از حرف هایش بسیار متاثر شدم
گفتم لاکپشت جان قول میدهم
همسری زیبا برایت پیدا کنم
لاکپشت در لاک خود نمی گنجید...
وقتی برگشتم حال عجیبی داشتم
بدون هیچ معطلی...
دنبال لاکپشت ماده گشتم
بعد از سه ماه گشتن...
لاکپشت زیبا و تنهایی را پیدا کردم
چند روز بااو حرف زدم
تا اینکه راضی شد
لاکپشت ماده را از صخره بالا بردم
لاکپشتِ نر، منتظر...
به نوک صخره خیره بود
بیچاره... آن چند ماه...
لحظه به لحظه منتظر بود
من و لاکپشت ماده را دید...
تا به حال در زندگی ام
این چنین شوق و ذوقی ندیده بودم
گفتم خب در کنار هم...
تا آخر عمر زندگی کنید
با سپاس گذاری های بیشمار...
و گرفتن هدیه ای از لاکپشت، برگشتم
احساس رضایت بسیاری از خودم داشتم
من همیشه آن دو لاک پشت را یادم بود
اما آنقدر مشغله داشتم که...
نمیتوانستم سری به آنان بزنم
بالاخره بعد از پنج سال
روزی تصمیم گرفتم...
برومُ سری به آن دو بزنم
وقتی از صخره بالا رفتم...
لاکپشت نر نفس نفس زنان به پیشوازم آمد
{گفت: نه او من را دوست دارد... نه من او را
فکر می کردم در این دنیا...
از تنهایی سخت تر وجود ندارد
اما دوست نداشتن همسر
هزاران برابر آن سخت تر بود!}
من هم ناراحت...
لاکپشت ماده را روی دوشم انداختمُ، برگشتم...
چه بااحساس و واقعنی
دچار طلاق عاطفی شدن خیلی بده..
سلام پسر خوب..
راستش اطلاع چندانی از قالب موج نو ندارم.. اما بنظرم نوشته شما داستانکی بود که زیر هم نوشته شده بود..
نمی دونم شایدم اشتباه می کنم و واقعنی قالبتون رو درست انتخاب کردید.. اما دوست داشتم نظرمو حتی غلط بگم..
در ضمن جمله لاک پشت در لاک خود نمی گنجید باحال بود
شاد.. سلامت و ثروتمند باشید