شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر محراب قلی پور (میرزای غریب)
آخرین اشعار ناب محراب قلی پور (میرزای غریب)
|
قسم به مستی چشمانت
که من ز مستی چشمانت
غروب جمعه ی دلگیرم
شبی که با تو سحر کردم
نگفته بودی که خواهی رفت
و من بدون تو میمیرم
هوای غیر مرا داری؟
برو ، خیال تو اینجا هست
تو می روی به چه آسانی
و سخت گریه دلم میخواست
ز هر چه غیر تو با من بود
ز هر چه غیر تو من سیرم
به جام چشم تو وابسته
پناه این من دل خسته
بمان ، مراقب قلبم باش
به بند چشم تو می مانم
غزل برای تو میخوانم
به چشم مست تو زنجیرم
شبی که خواب تو را دیدم
و دست به دست تو خندیدم
دلم برای خودم می سوخت
به گوشه چشم تو محتاجم
به روی دار تو حلاجم
و من خودِ خودِ تعبیرم
بگو به دیده ی گریانم
بدون دیدن چشمانت
چگونه زنده بمانم من؟
چه سرنوشت غم انگیزی
هزار باره به من لعنت
به سرنوشتم و تقدیرم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.