جمعه ۹ آذر
می روم شاعر شوم شعری از افسانه نجفی
از دفتر خورشید_خان اسد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ دی ۱۴۰۲ ۱۸:۱۲ شماره ثبت ۱۲۶۳۸۳
بازدید : ۳۳۴ | نظرات : ۳۸
|
آخرین اشعار ناب افسانه نجفی
|
می روم شاعر شوم
آی عشق!
هر چه من،در دوری اش،
بر جان ِ دل ،خنجر زدم؛
سودی نداشت!
می روم تا در غمش؛
شاعر شوم...
افسانه نجفی
|
نقدها و نظرات
|
ما به کنج خلوت خود؛ پراکنده ایم همه! _جمع شویم؛ این خشکیده باغ؛ پر از قشنگی خواهد شد... | |
|
ممنون استاد نظر لطف شماست تشویق شما قوت قلب قشنگیست... ممنون بازم | |
|
تشکر از چشم های شما که خرج دلواژه های یک شعر شد؛ بی رنگ بی باران ...سپاس | |
|
ممنون از لطف شما... و تشکر از خوشامدگویی شما... لطفتون پاینده | |
|
و آقای بخشنده........ سپاس بیکران ممنون | |
|
با سلام خدمت شما استاد عزیز من از وزن و سبک و غیره هیچ سررشته ای ندارم دلی می نویسم دلی بخونید و البته تشکر بابت ویرایش... خوشحال میشم از معلومات همه ی دوستان و استادان بهره مند بشم برام سوال بود فرق شعر نیمایی با شعر سپید در چه مواردی هست...ممنون | |
|
عشق اگر چه غم است اما قشنگ است؛ برای اَبر بهانه می شود برای زمین جوانه برای همه نشانه و برای شاعر، ترانه... خدا غم ها مو زیاد کنه...اگر همه از همین جنس باشند.
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام برشما بانوی عزیزم
به جمع ماخوش آمدید