چه سخته
چه سخته راحت و آرام باشی ،
اما ، مردم افتاده باشند ، به سختی
یکی میگفت پس اینهمه سال را ،
چگونه گذراندی ؟
گفتم : بسختی
وقتی می بینم کسی را که حتی ،
توانِ خریدِ نان ندارد ،
عوض میکنم نامِ زندگی را ،
به : بدبختی
بعد ازیکعمر دویدن ، یه مسئولی ،
میگوید : گوشِ من با توست
درچند لحظه ، خلاصه میکنم حرفهایم را
میانِ حرفهایم ، می بینم نیست
داد میزنم زعماقِ وجودم : پس کجا رفتی ؟
درمیانِ سرما ، پسری با گاریِ دستی ،
درکوچه خیابان ، داد میزند : نفتی ، نفتی
ز پا می نشینم لَختی
غرق میشوم به خاطراتِ مردانِ مَردِ این سامانِ بی سامان
جلوی چشمم لبخند میزند ،
جهان پهلوان تختی
اگر آنها مَرد بودند ، اسمِ ماها چیست ؟
خوش به حال ات اِی زنبورعسلِ خوشبخت !
حداقل درمیانِ شهدی
چشمانِ مرا ببین ! مثلِ گودِ زنبورکخانه شده * ،
میان اینهمه بدعهدی
صبر ازکف میدهم و، داد میزنم :
پس کجایی ؟ به دادمان برس ، هر زودتر بیا یامهدی
بهمن بیدقی 1402/9/17
"یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم"
شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیه را
تسلیت عرض مینمایم