سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        من و شب

        شعری از

        سیاوش دریابار

        از دفتر چه بگویمت نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲ ۱۸:۴۵ شماره ثبت ۱۲۵۸۱۱
          بازدید : ۳۱۷   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیاوش دریابار

        ....من و شب.....
        من و شب به تیره مانیم
        به سحرگاه خرابات
        ..
        به سیاهی دل تو
        به کبودی کلاغان
        ..‌‌
        به کمان خنجر عشق
        به سپیده جوی جولان
        ....
        دل من خبر ندارد
        که چه ها به سینه توست
        ..
        تو شبی و من به ظلمت
        ظلمات آب حیوان
        ...
        به سیاهی دل تو
        قسم دروغ خوردم
        ..‌
        که شب وصل و دیدار
        نه شب جاودانیست
        ...
        همه شب سر زلفت
        به خزاب شانه کردم
        ...
        که کمان گیسوانت
        به خرابه داده جایم
        ...
        به نگاه من نظر کن
        به درون سینه ام گذر کن
        ..
        بنگر به تیرگی ها
        به سیاهی و آبنوسی
        ...
        بنگر به سینه من
        به خراب خراب حجله
        ...
        به شب وصال یار
        و به جمال ماه رویان
        ...
        به گذرگه گریزان
        به تو من حدیث گفتم
        ...
        خبر از جدایی دل
        خبر از فراق گفتم
        ...
        دل من نظاره گر باش
        که شب تیره ماه روشن
        ...
        به گمان مرد تاریک
        دل بد گمان و تیره
        ...
        مگر ای سپیده جویان
        نظری به ما نمایی
        ..‌
        به طلوع صبح آییم
        اگرم که دل سیاهیم
        ..
        تو به نور و روشنی ده
        دل تیره مارا
        ...
        که خود و خراب مانیم
        نه می و شراب دانیم
        ...
        که صبوح بشکسته باشیم
        نه چو مرغ بسته باشیم
        ...
        دل درد دریا را
        تو طبیب باش معشوق
        ..‌
        که به درد ایدش دل
        چو به یاد ایذش جدایی
        ..
        سیاوش دریابار دهم آذر چهارصد دو
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4