چهارشنبه ۱۹ دی
می دانم.... شعری از حسین وصال پور
از دفتر آزگار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ ۰۹:۲۸ شماره ثبت ۱۲۵۶۳۱
بازدید : ۱۵۳ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب حسین وصال پور
|
حتی تصور کردنت زیباست می دانی ؟
از دور نگاه کردنت رویاست می دانی؟
هرچند تا می بینمت ،رو از تو می گیرم
اما درون سینه ام غوغاست می دانی ؟
وقتی در آغوشت می گیرم ،می گویم
اینجا دقیقا آخر دنیاست می دانی ؟
دریا لزوما آب های سبز و زیبا نیست
آیینهء چشمان تو دریاست می دانی؟
گفتی که پایان تمام قصه ها تلخ است
گفتم که شیرینش ناپیداست می دانی؟
سرتاسر داستان غمگین دل مجنون
یک راه نا پیموده تا لیلاست می دانی ؟
گفتی که شیرین شد ،آخر تلخی فرهاد ...
آری جهان بی عشق بی معناست میدانی ؟
حسین وصال پور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.