سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کودک پیر

        شعری از

        توحید هاشملو قلمدار

        از دفتر غم عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ ۲۲:۲۵ شماره ثبت ۱۲۵۶۲۱
          بازدید : ۱۱۷   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر توحید هاشملو قلمدار
        آخرین اشعار ناب توحید هاشملو قلمدار

        من از دنیا و این زندگی بیزارم
        زندگی نیست فرق بین من و یک جنازه در چیست؟
        آرزوهایم بر باد شدند 
        موهای سرم از همان بچگی سپید شدند
        من آرزوی زندگی داشتم
        چیزی که با زنده بودن نداشتم
        آخر نشد بر مراد من، آرزویم
        چرا برآورده شد آرزویم اما نشد آن که بود آرزویم
        زندگی غم را در من فزون تر کرد
        همانگونه که گفتم از دنیا بیزارترم کرد
        دیگر برای دلم چیزی نمیخواهم
        ارزویی ندارم فقط از او نبودن میخواهم
        قصه من همه با درد و غم است
        ببخشید با شادی غریبه ام  گونه هایم همیشه نم است
        تقصیر من نیست چاره ام یک جرعه سم است
        چیزی جز درد ندارم بنویسم با خنده بیگانه ام
        حرف زدن یادم رفته شعرهایم زبان من است
        کودکی یا جوانی ندیدم از دنیا دلم سیر است
        ببینید چهل ساله ای را که از کودکی پیر است
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۰۲:۰۳
        زندگی نیست فرق بین من و یک جنازه در چیست؟

        این خط من رو به یاد ترانه اهنگ مترسک از فرزاد میلانی انداخت

        پای اون تو خاک باغه پای من تو گل تقدیر
        اون با کلاغا و من با آدما درگير

        اون میخواد بخنده اما لبی رو صورتش نیست
        من که لب دارم می خونم با چشمای خيس

        فرق من بایه مترسک چیه آی دنیا
        هر دو پوشالی و خالی هر دومون تنها

        يکی نیس دلش به حال ما مترسکا بسوزه
        تن پاره پارمونو با نوازشی بدوزه

        جز پرنده ها به پامون کسی بلند نمیشه
        آخه از ما مث مرده نفسی بلند نمیشه

        فرق من بایه مترسک چیه آی دنیا
        هر دو پوشالی و خالی هر دومون تنها

        اون پر از عشق دویدن من پر از میل سکونم
        سرنوشتمون یه جوره نمیتونه نمیتونم

        فرق من بایه مترسک چیه آی دنیا
        هر دو پوشالی و خالی هر دومون تنها

        خندانک خندانک
        توحید هاشملو قلمدار
        توحید هاشملو قلمدار
        شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۷:۱۶
        با سلام و عرض ادب و احترام حضور شاعر ادیب و فرزانه آقای افشاری
        شعرها سخن های ناگفته دارند
        شعرها در خود گنجینه دارند
        حس شاعر در شعرهایش پیداست
        اندرون شعرها پر از نشانه هاست
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۰۳
        باعرض سلام
        دلنوشته ای زیبا یی بود
        شاعر گرامی
        درود..درود
        خندانک خندانک خندانک
        توحید هاشملو قلمدار
        توحید هاشملو قلمدار
        شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۷:۲۵
        متشکرم استاد عزیز و بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۹:۳۵
        درودبرشما توحید جان عزیزمممممم بسیار عالی و پرمفهوم بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        توحید هاشملو قلمدار
        توحید هاشملو قلمدار
        سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ ۰۰:۴۴
        ممنون آقا جواد عزیز و بزرگوار
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7