سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        گاهی دلت نمی خواهد به خانه برگردی

        شعری از

        حمید مرادی

        از دفتر این شکوه شعر من است نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ۰۲:۵۱ شماره ثبت ۱۲۴۷۷۴
          بازدید : ۱۴۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        گاهی دلت نمی خواهد
        به خانه برگردی
        .
        سر زیرِ بال می بَری
        تا به سایه برگردی
        .
        سوی ناکجا پَر چنان گیری
        گویی نمی خواهی به آشیانه برگردی
        .
        به اکراه مُشتی دانه می ریزند
        پیِ دانه نرفتی که پیِ دانه برگردی
        .
        از آدمی چنان گریزانی
        حتی نمی خواهی به آینه برگردی
        .
        بی مقصد
        به سینه ی دریا چنان کوبی
        خیالت نیست به صد پاره برگردی
        .
        چو تخته پاره ها بر موج
        نمی خواهی به کرانه برگردی
        .
        اینجا کسی دلتنگِ ماها نیست
        ورنه سهل است به هر بهانه برگردی
        .
        آه زین آشنایان آه
        می روی شاید بیگانه برگردی
        .
        صد دلیل برای رفتن
        دلیلی برای ماندن نیست
        چرا به این ویرانه برگردی
        .
        تا کی
        آرزو در خاکِ دل مدفون
        تا کی
        دریا در دیده ات پنهان
        تا کی
        از خلوتِ گریه، شبانه برگردی
        .
        تا کی
        با سینه ای پر از فریاد
        زین همه بیداد
        ناگفته برگردی
        .
        تا برقی از نگاهمان تابید
        تا نفس از نایمان برون آمد
        دستی بر گلوی ما پیچید
        راهِ فریادِ ما را بست
        مبادا به شعر و استعاره برگردی
        .
        می روم تا راهِ آسمان باز است
        می روم تا یارای پرواز است
        .
        مپرس در ناکجا پیِ کدامین ستاره می گردی
        مپرس پیِ خوابِ خاموشِ کدام گهواره می گردی
        .
        من هم این آشیان را دوست دارم اما
        گاهی دلت نمی خواهد به خانه برگردی
        .
        .
        ( حمید مرادی / از کتاب این شکوه شعر من است )
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        يکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۰۳
        اینجا کسی دلتنگِ من هم نیست.. خندانک
        مفهومش رو خیلی دوست داشتم.. خندانک خندانک

        درود جناب مرادی خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۵۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر احساس بودند خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۹:۰۷
        باسلام فراوان
        بردل نشست
        مستفیض شدم
        مانا باشید
        استادبزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        يکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۹:۱۴
        درود بر شما جناب مرادی عزیز

        ناب سرودید

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۰۸
        درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ساسان نجفی(سراب)
        يکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۰۶
        درود بر جناب مرادی عزیز..
        زیبا سرودید‌.
        خندانک خندانک
        فاطمه معادی(بانو)
        دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ۱۵:۰۷
        درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهزاد سرافراز
        سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ ۱۳:۱۹
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2