شنبه ۱۰ آذر
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
غزل سروده ام امشب ، به مطلعِ طلعت
به عشق ِروی تو ای شاه مهره ی خلقت
به روزگارِ ازل حق سرشت بودِ مرا
نهاد عشقِ تو را در دلم بدین عظمت
قسم به خالقِ عشق و به قاصدِ سحرش
ندیده چرخِ فلک عاشقی بدین مکنت
در آرزوی وصالت روم به دشت و دمن
بجویمت ز صبا و ببویمت نکهت
به عشق ِلیلی و مجنون و تیشه ی فرهاد
قسم خورم که نباشد چو من در این وسعت
(دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد)
شکفت غنچه ی لعلِ لبش از این صحبت
مرا دگر گذری نیست خانه ی خمّار
که مستِ خالِ لبت گشته ام در این خلوت
بگو به مطربِ طناز تا سحر خوانَد
که خواب ره نَبَرَد دیده ام از این دولت
(علیم )گشته برایش جهان بهشتِ برین
چو یار در برِ چشمش نشسته با رغبت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه و عارفانه