سلام مهدی جانم رفیق عزیزم
چون حس کردم این نقدت نوعی انتقاد به نقد من بود در کمال احترام نکاتی را عرض میکنم
✔️ اگر قرار به تفسیر به رای باشد که هر استنباطی از شعر سرکار خانم خضری میشود کرد اما ما نص نوشتار را ملاک نقد قرار میدهیم نه تخیل خودمان را
سوالاتی دارم از جناب تان تا شاید من نا آگاه آگاه شوم
♦️ چگونه ازمتن شعر استنباط شد که این شعر از زبان کویر نوشته شده؟ در حالی که شاعر در جای جای شعرش
هیچ دلیل ساختاری و دستوری مینی بر اینکه این شعر از زبان کویر است نیاورده
♦️ در نقدتان فرمودید که کویر برای احیای خود باران میخواهد و شاعر به آن اشاره کرده
عین جمله ی شاعر را درج میکنم
(مگر کویر باران می خواهد)
اگر استفهام انکاری را در نظر بگیرید جواب شاعر نه است یعنی نه باران نمیخواهد
اگر مینوشتند (مگر کویر باران نمیخواهد)
از آن بله استنباط میشود خواستن باران را
♦️ با توجه به اینکه شعر از زبان کویر نوشته نشده
چگونه به این نتیجه رسیدید که شاعر وقتی میگوید چه کسی مرا در گلدان کاشته یعنی بخشی از کویر را کاشته
مهدی جان اجرا در شعر سپید مهم است اگر درست پیش نرود مخاطب نمیتواند با آن ارتباط بگیرد
حتی اگر درصدی استنتاج شما درست باشد از شعر من مخاطب نمیتوانم با آن ارتباط بگیرم
این یعنی زبان شعر الکن است
♦️ در ضمن مهدی جان در خصوص صفت بزرگی برای کویر شاعر نگفته (کویر بزرگ) مثل کلمه ی الله اکبر
شاعر گفته بزرگی کویر و این حشو است
و در آخر اینکه اینها فقط تبادل آراء است و خدای نکرده ذره ای از محبت ما به شما کم نشده و نخواهد شد
ارادتمندم
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
شعری پیش رو داریم از بانو راضیه ی خضری که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
در ابتدای امر از بانو خضری عذر خواهی میکنم برای اینکه چندین بار خواسته بودند تا نقدی بر شعرشان بنویسم و به دلیل مشغله، این توفیق حاصل نشده بود.
✍️برویم سراغ شعر
♦️ گاهی اوقات در اشعار، خصوصا شعرهای غیر موزون از قبیل قوالبی مانند سپید و….. عده ای به غلط فکر میکنند که اطناب یعنی طولانی نوشتن و ایجاز یعنی کوتاه نوشتن،
در صورتی که برخی کوتاه نوشته ها اطناب دارند و برخی بلند نگاره ها ایجاز می نوشند.
♦️ دیدگاه غلطی وجود دارد و آن اینکه شعر هرچه متراکم، ثقیل و اندکی گیج کننده باشد، شعر تر است اما زهی خیال باطل که شعر چیزی جز انتقال احساس و عاطفه با تکنیک نیست و هرشاعری که توانسته با مخاطب رابطه ی عاطفی برقرار کند برنده ی قمار شعر بوده است
♦️ در تعاریف ایجاز و اطناب هر چه گفته اند و شنیده ایم باید اشاره به مباحث ایجاز مخل، اطناب ممل هم بشود
🔰 خلاصه ی آراء علما و فضلا در ایجاز مخل آن است که : شاعر مقصود خود را به درستی ادا نکند و در ذهن مخاطب راهروهایی ایجاد شود که وی را به سرمنزل مقصود شاعر نرساند.
همچنین اطناب ممل هم اینگونه تعریف شده که شعر را آنقدر کش دهیم که هم مخاطب خسته شود و هم سود شعر از بین برود
(پس در هر صورت خیر الامور اوسطها)
♦️ شعر گفتن دقیقا شبیه ساختمان سازی است
مهندس ساختمان اول زمین احداث را شناسایی میکند بعد شروع به کندن پی میکند و اسکلت برپا می نماید و آجر کاری و غیره و غیره تا می رسد به ظریف کاری و آخر سر نمای داخلی و بیرونی
اکنون دعوت هستید به بازدید از این ساختمان زیبا
شاعر هم اگر یکی از این مراحل را از ابتدا درست انجام ندهد سرآخر یا دیوار شعرش تا ثریا کج می رود و یا بر سر خود شاعر خراب می شود.
♦️ سرکار خانم خضری ببینیم در این چند سطر میخواستند چه بگویند و چه از آب درآمده
شاعر میخواهد عنوان کند که قابی که درآن عکس کویر بر روی دیوار است و
زیر آن نم داده به مثابه ی بارانی است که شاید کویر طلب نکرده باشد
همین و بس
حالا شعر شاعر را ملاحظه بفرمایید
📌بزرگی کویر روی قاب دیوار
شناسه در شناسنامه امروز و فردا باطل شد
حق با چه کسی بود که مرا در گلدان کاشت؟
مگر کویر باران می خواهد
آنچنان که دیوار نم داده بود زیر قاب کویر📌
✍️ اولا کویر به خودی خود بزرگ است
نیازی به درج این صفت برای کویر نیست
اینکه کل دیوار را قاب فرض کرده کمی شعر بودن نوشته را بالا برده
بعد شاعر ناگهانی از یک مصالح ناشناس در شعرش پرده برداری می کند
(باطل شدن شناسه در شناسنامه ی امروز و فردا)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخواهم کاملا خوشبینانه نگاه کنم میخواهم حق را به شاعر بدهم
شناسه در شناسنامه اسم و فامیل است
باطل شدنش یعنی مرگ خب شاعر مرگ را به این خوبی تصویر کرده
اما با کدام ملات می خواهد سطر اول و دوم را بهم قفل کند؟
چه ارتباط عمودی بین سطر اول و دوم وجود دارد؟
بعد شاعر میگوید حق با چه کسی بود که مرا در گلدان کاشت؟
باز خوشبینانه ترین حالت را در نظر
می گیرم
کاشتن یک انسان در گلدان استعاره از مرگ و خاک کردن اوست
تصویر عالی است و ربطی بین
سطر دوم و سوم وجود دارد
باز سطر چهارم و پنجم که توضیح دادم و ربطی بین سطر اول و چهارم و پنجم برقرار است
✍️ بیایید سطر دوم و سوم را از این شعر حذف کنیم
چه اتفاقی می افتد
📌بزرگی کویر روی قاب دیوار
مگر کویر باران می خواهد
آنچنان که دیوار نم داده بود زیر قاب کویر📌
ببینید بدون اینکه اتفاقی بیفتد شعری متولد شد با ایده و طرح و هدف و نهایت که با کمی سمباده کاری شعری عالی میشود
حالا سطور دوم و سوم را جداگانه
می نویسیم
📌
شناسه در شناسنامه ی امروز و فردا باطل شد
حق با چه کسی بود که مرا در گلدان کاشت؟📌
ببینید شعر دوم متولد شد با معنی متفاوت و در اوج ایجاز
خانم خضری گرانمهر کلاژ وار سطوری را بهم چسبانده اند اما از قضا با افراز نوشته
دو شعر جدید با معنی متولد میشود
در صورتی که بدون افراز پریشان گویه ای بیش نیست که هیچ خط و ربطی بهم ندارند و ارتباط عمودی بین سطور وجود نداردو یا از آن مهمتر اگر هم خط و ربطی در ذهن شاعر بوده نتوانسته آن را به مخاطب منتقل کند و من مخاطب سرگردان در وادی کلمات
به شاعر توصیه میکنم قبل از دست به قلم شدن تمام مراحلی که گفتم را از قبیل
✔️ شناسایی زمین شعر
✔️ اخذ پروانه
✔️ کندن پی
✔️ ایجاد اسکلت
✔️مراحل سفت کاری و ظریف کاری
✔️ نمای بیرونی و درونی
را در ذهنشان ایجاد کنند و دست به قلم شوند و مخاطب را دعوت به خواندن شعرشان کنند
دعا میکنم در حق خانم خضری برای موفقیت های بیشتر در شعر و شاعری
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی
منبع :
🔰 خودم