سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        سبزدرخش

        شعری از

        نیلوفر تیر

        از دفتر دفتری برای پریا نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۱۹ شماره ثبت ۱۲۲۳۴۰
          بازدید : ۶۹۰   |    نظرات : ۱۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        در پهنه ی ناکجاآباد
        پنهان از چشمان جغد شوم
        از کدام سبزدرخش آواز طلوع می خوانی؟
         راهی نیست تا فردا، ماه پیشانی رویاها 
        سنگین تر از خواب آدمیان در غار 
         درخت کهنسال هزار ساله
        پای از پای بر نمی داری
         در خاطره ی گنگ کودکی عبوس
        چرا جوان می مانی؟
         
        پی نوشت : مادر
        چه رسم عجیبی داشت دنیا
        سری چرخاندم
        جوانی ات را بردند
        کشیدم آهی
        موی سپیدم دادند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد اکرمی (خسرو)

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        رحیم فخوری

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        نیلوفر تیر

        ،

        مسعود مدهوش

        ،

        فیروزه سمیعی

        ،

        افسانه پنام (مولد)

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        اصلانی (امی)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        الهام ملک محمدی

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        هواجان جاویدان

        ،

        محمد محمدنژاد(آشوب)

        ،

        نیره صدری

        ،

        آذردخت شرقی(آذر دخت)

        ،

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        بهمن یار شهیدی

        ،

        محسن ابراهیمی اصل (غریب)

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        ،

        عباس ترکاشوند

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        زهره دهقانی ( شادی)

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        آزاده بازوبند

        ،

        ابراهیم آروین

        ،

        فرشید ربانی (این بشر)

        ،

        آرش رضایی

        ،

        فاطمه معادی(بانو)

        ،

        آوا صیاد

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        حسن لطفی

        ،

        پیام مفخم

        ،

        رقیه یاوری زاده(ازل)

        ،

        وهب رنجبرکلیبی

        ،

        جبار فتاحی (رستا )

        ،

        ملیکا اسدی

        ،

        راضیه خضری

        ،

        شبنم حکیم هاشمی

        ،

        درویش حسین ندری

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)

        ،

        محمد حسنی

        ،

        صدیقه جـُر

        ،

        عبداله صدیق نیا

        ،

        سعید ابول مشدی

        ،

        علی شیری

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1