يکشنبه ۴ آذر
خاندانِ سَحَر شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۳۶ شماره ثبت ۱۲۲۰۸۰
بازدید : ۱۶۶ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
خاندانِ سَحَر
رنگین کمونِ خاطره ،
آمد پس از بارانِ اشک
باران اشک ،
ریخت بر زمین
وقتی نشست تیری ،
به امیدهای مَشک
عدوی خاندان سَحَر!
گفتی که دوست نداری هیچگاه صبح را
پس تو بگو برای چه ،
بردی به بامدادان ، رشک ؟
پس بچِش هرعذاب را
تمامِ اعمالت گشته کشک
من بودم و، یکریزِ اشک
دراین هجومِ ناکجا
دیدم عمو را با یه مَشک
امید ، شناور بود دراو
امید ، شناور بود درآن
امید را کشتند ،
آن ناامیدانِ پلشت
درد آفرینانِ آن طشت
زخم دلم پرخون شده ،
آنرا ببند با موج موج دعای خوب ،
ای تو امامِ خوبِ هشت
لاله شده ، سرتاسرِ این قطعه دشت
با آنهمه دعای مَشت ،
می آیم هردم من به وجد
بهمن بیدقی 1402/4/17
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار سپاس بیکران سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر بزرگوارید سپاس بیکران و سپاس فراوان از بداهه ی زیبایتان سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض احترام آقای محمد نژاد بزرگوار سپاس بیکران سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار سپاس بیکران سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض احترام آقای نجفی بزرگوار سپاس بیکران سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض احترام آقای اکرمی بزرگوار سپاس بیکران سلامت باشید و مؤفق | |
|
با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار سپاس | |
|
با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و جالب بود