تابستان های زیادی از عمرم نمانده است. اما این تابستانم را وقف خوشه چینی از منش و روش و گفتار کسانی در این سایت و جاهای دیگر ساخته ام که از قبل می شناختم و یا جدیدا با آن ها آشنا شده ام.
این متن شما در لحن و احساس متفاوت بود و مرا چندین بار به خواندنش ترغیب کرد و خواندم. متن های قبلی شما نیز خوانده بودم اما این یکی مرا بیشتر به سمت خودش متوجه ساخت.
این کلام را خواستم بنویسم و نوشتم اما پاک کردم:
« . . .
این روزهایی را که خیلی ها به عزا نشسته اند، صاحب بزرگوارش ثانیه به ثانیه صرف انجام واجبات دینی و بشری و جهانی خودش ساخته بود.
. . . »
از هم اکنون « سرور آزادگان » را که در راه است به شما تقدیم می کنم. که من آن سروده را نساخته ام بلکه آن بود که این روزها مرا کاملا مسخر خودش ساخته است.
صحبتی در مورد « رفتارشناسی شعر» در صفحه « سر به مهر » بانو سارا خوش روش مفتوح است. ایده ایست جدید از سطح درک من و شاید معلوم و مبرهن از دید فضلایی چون خودتان.
با سلام و درود فراوان
و سپاس که دست مرا گرفتید و جرئت اقدام دادید.
اصلا خودمو درک نمیکنم..🤪
من که میگم از مرز شاهکار عبور کرده بود..
شاه غزلی بود برای خودش..
درود علیک استاد طنزپرداز..
برقرار باشید