قلبِ خون چکان
چقدر ازخانه فراریست این قلبِ خون چکان !
"جون به عزرائیل نمیدهد" ،
نهایتاً همچون ، قطره چکان
تاکنون بارها و بارها ،
دنیای واویلا ، با ماشینِ زمان ،
ز رویش رد شده
اما پُرروییِ او نخورده هیچگاه هیچ تکان
او به رؤیا قدم میزند هردم ،
خود را میداند همیشه ، یک جنّت مکان
اما با اینهمه یکریزگناه چشمم آب نمیخورَد
جز اینکه خدا به دادش برسد
تا به رؤیایش رسد ، به حدِ امکان
فعلاً تیرخورده به جانش ز سمتِ مستی و،
جنون بی حد ، ز دنیا، با پیکان
دیشب دیدمش به خواب ،
روی کِشتی ای عظیم و، بی سُکّان
یک فراری زدستِ جبرِ حُکّام
کار و بارَش وِل و، کرکره ها همه کشیده ،
کاملاً تعطیل، دکّان
کاملاً تعطیل مغز و،
فارسی اش را گذاشته ، رفته است سوی تُرکان
انگار نمیداند سنگدل است ترکان بانو
به اوگفتم لااقل مجنونِ احمق !
خود را گم کن
از وقتیکه گم کرده خودش را ،
اوضاعش بهترشده از پیش
دگرهرکاری که میکند ، به خود اول میگوید :
کمی فکرکن !
چه مشکلهایی با او داشتم ، دراین عمرِ پُر تَخَطی ،
کمی بهترشده بود تازگیها که چند روز پیش ،
جنون و مستی اش بازهم اُود کرد ، زد به صحرا
جسدش را آنجا یافتم ، دریده شده بود بدستِ گرگان
بهمن بیدقی 1402/4/11
(من کنت مولا فهذا علی مولا)
"هر که را من باشمش مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست"
عید ولایت و امامت را خدمت حضرت حجت ابن الحسن صاحب عصر و الزمان(عج)،
کلیه سادات و دوستان عزیز تبریک میگویم
امید که رهروان راستین طریق حق و فضیلت امامان معصوم باشیم