درود وعرض ادب وارادت خدمت استاد محمدی بزرگوار وفهیم
اولا بسیار خوشحال وخرسندم که به این شعر لطف وافر داشته اید .وبا این همه مشغله این همه زمان صرف این صفحه کرده اید واقعا جای تقدیر وتشکر دارد
ثاتیا بسیار مطالب ارزشمندی رو یاد گرفتم واز این بابت شاکرم که از استادان بزرگواری چون شما بدون هیچ چشم داشتی بهره می بریم .
ثالثا ..شما به بنده واشعار من نگاه پر مهری دارید و واقعا دعا گوی شما هستم .
با این روشی که شما فرمودید واین دیدگاه پیدا کردن موسیقی خیلی خیلی روش کاربردی هست وجالب وخلاقانه بود بسیار لذت بردم .
در اخر باز نمیتونم چگونه از شما تشکر کنم که با توجه به زمانی که این نقد رونوشته اید واقعا مرا شرمنده ومدیون کرده اید .
تنها کاری که بنده می توانم در مقابل این همه سخاوت انجام دهم .دعا گوی شما باشم واز خداوند عاقبت به خیری برایرشما خواستارم .هم در این دنیا هم در جهان اخرت ..
در پناه خداوند بهترینها رو برای شما استاد عزیز خواستارم .
درودبرشما بانونرگس عزیزم
بسیارزیباوتفکربرانگیزبود
فقط چینشش رابه عنوان شعرسپیدمی توان بهترکرد
کمی بی نظمی دارد ...
اینجا زمین
در گیر ودار یک تب سرد است
روی دل پیچک
گره خورده چشمان کال دختر ی تنها
حال وهوای شهر بارانی است
قلب جهان را آب ها برده ،
دیوارهای سخت وبی احساس
در کوچه ای بن بست ترک خورده
پر می کند فهم وخیالش را
از اعتقاد سالها مرده
در باورِفهمش نمی گنجد
اینجا همان جای اهورایی ایست .
روی زمان با حسرتی سنگین
دنبال رد پای آرامش
خسته از این حال پریشانش
پا روی باورها چنان لغزید
انگار از کوه بر زمین غلتید
حالا میان دره ای تاریک
تنها پناهش تکه ای سنگ است .
بر روی او حک کرد با حسرت
اینجا برای زندگی کردن چقدر تنگ است!!
والبته جسارتم راخواهید بخشید خواهرنازنینم