پنجشنبه ۲۰ دی
آغازبی انجام... شعری از حسین وصال پور
از دفتر آزگار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۵۴ شماره ثبت ۱۲۱۱۲۷
بازدید : ۱۲۹ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب حسین وصال پور
|
کجاست آغاز جهان تا انتهای ما؟
این بود رسالت های پوچ و انزوای ما
این کشتی بی مقصد آخر غرق در آب است
چندیست از دریا بریده است ناخدای ما
ای کاش می افتاد زمین از کاسه خلقت
آخر مگر چیست ارمغانش از برای ما..
گفتی که انسان را برایش عقل می باید
تنها همین شد زحمت جان و بلای ما
آواره بودی مثل ما در این شب وحشت
خوش آمدی ای غم در مهمان سرای ما...
دریا بریز در جام ما از بس غم داریم
تا اخرین جامش باز است اشتهای ما...
بگذار بگرییم ما در آغوش همدیگر
تا آخر داستان درد است ماجرای ما....
حسین وصال پور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود