چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر الناز حاجیان (مهربانی)
آخرین اشعار ناب الناز حاجیان (مهربانی)
|
ازخانه یِ شریفه بانگ فریادبه گوش هاچنگ میزد
گویی عزراییل مهمانِ آن محفل بود
شیون هاچنگ برملکوت میزد
همهمه اطرافِ خانه یِ شریفه راحصاری ازپچ پچ درست کرده بود
گاه شیون وگاه کِل
شریفه بیوه ایی بودکه خرجِ خانه راباتن فروشی پرداخت میکرد
اوراباهزاران قضاوت آن شبِ سیاه به سردخانهِ یِ درمانگاهِ روستا سپردند
وتف ولعنت به اجدادش
اصلانمیدانستندمرگش بخاطرِچه بودفقط بایدبالعنت والفاظِ رکیک روحش رابدرقه یِ ملکوت میکردند
درآن جمعِ قاضیانِ محله
پسرِکدخدابسیارزبانزدبودازحیاوپرده یِ نیک اندیشی
چنان آوازه اش پیچیده بوددرروستا
که هیچ کس برباورش نمیگنجیدکه پسرِ کدخدامردِشریف وصاحب امتیازبتواندبه قصدِتجاوزبه خانه یِ بیوه یِ آسمانی رود
آن شب به سختی سپری شد
برایِ کودکِ دلبندِشریفه
زبانش لال شده بودوهیچکس حاضرنمیشدکودکِ شریفه رادرآغوشِ خودپناه دهد
جزگدایِ کورِمحله
چندی سِپری شد
وهیچ کس برایش اهمیتی نداشت که برشریفه آن شب چه گذشت که تن به خودکشی داده
یک شب درمیانِ کوچه هایِ درد
کودکِ دلبندفریادی ازغم را راهیِ گوش هایِ رهگذران کرد
رهگذرانی که نامشان اجنه بود
آن شب داغداربودندجنیان ازداغِ فرزندِخود
وکوچه یِ به ظاهرشلوغ درآغوش کشیده بودسیه پوشانِ جمعیتِ جنیان را
آوازِدردبه گوشِ اربابِ آنان رسید
وچون نسیمی برگونه هایِ خیسِ آن کودک بوسه ایی نشاند
درگوشش زمزمه کردچون مارادرغمِ کودکمان یاری کردی
میتوانی امشب مهمانِ یک شانس باشی
کودکِ دلبندنه ترس ازصداهاداشت
ونه ازتاریکی ها اوبسیارشجاع ودلیربود
وبرخوددمیدآوازه یِ احتیاج را برایِ پسرک کدخدا بی حیایی راآرزوکرد
آرزویش به دروازه یِ باورهاقفلی گُشاده شد
شبی پسرکِ کدخدامهمانِ خانه یِ سهراب پسرِبزرگ وارشدِ طوبی بانویِ خوش چهره بود
آن شب باجامی ازمستی پسرک راخواب کردوطوبی رامهمانِ تجاوزِتنِ عریان وشهوتیش
درآن لحظه که روستاییان درخواب بودند
جنیان مهمانِ تماشایِ تجاوز،جیغی سوزناک ازگلویِ کودکِ دلبربه گوشِ اهالی وصله زدخودرا
وپسرکِ کدخدارامهمانِ یک زمینِ نسبتاسخت کردندجنیانِ بازیگوش
آن شب بانویِ خوش چهره طوبی سوزناک چنگ بررویِ خودمیزدوازمردم کمک میخواست
که اهالی به خانه یِ طوبی آمده وعریان تنِ پسرکِ کدخدارانظاره گربودند
مردِمتجاوزشدآوازه ایی از هرچه خوبیست درچهره نمادی ازشَراست درچشمان
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب خوشرو زیبانگرهستید حضورتان گلباران دنیایی سپاس ازدیده ناب شما | |
|
سلام استادنیک اندیش جناب انصاری دزفولی سپاس ازدیده ناب شما حضورتان گلباران زیباخواندیدبزرگوار | |
|
سلام جناب انصاری استادنیک اندیش سپاس ازدیده ناب شما حضورتان گلباران | |
|
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️ | |
|
سلام مهربانوصیاد سپاس ازحضورتان دنیایی سپاس ازدیده نابتان | |
|
سلام جناب اکرمی بزرگوار سپاس ازحضورتان حضورتان گلباران | |
|
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️ | |
|
سلام جناب رضاپور سپاس ازدیده ناب شما حضورتان گلباران | |
|
سلام جناب ابراهیمی اصل سپاس ازدیده ناب شما حضورتان گلباران زیباخواندید به قولی ماه پُشت ابرنمیماندنتیجه یِ هربدوخوب رومیشود | |
|
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️ | |
|
سلام مهربانوی شعرنرگس عزیز حضورت گلباران زیباخواندی بانوی عزیز دنیایی سپاس ازدیده نابت | |
|
سلام بانویِ زیبااندیش سپاس ازدیده نابت حضورت گلباران زیباخواندیدبانوی عزیز | |
|
سلام جناب شفیع دریانورد عالی نگرهستید حضورتان گلباران سپاس ازدیده ناب شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
داستان غمناکی بود
و شما بسیار زیبا به تصویر کشیدید
موفق باشید