سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خواب

        شعری از

        محسن گودرزی

        از دفتر شعرناب نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۵ شماره ثبت ۱۲۰۷۵۶
          بازدید : ۱۵۰   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن گودرزی

        شبی خواب دیدم ز ایام جهل 
        که نوری بیامد بدیده چو مه 
        که جامی بدستش چو جام طلا 
        بدادش به من چو شهی به گدا 
        بخوردم از آن جام بدون سوال 
        بگفتم به آن مهربان و صبور 
        ندیدم چون تویی در حضور 
        به من گفت آن نور عظیم 
        که خوردند از این جام دو نور کریم 
        یکی مولوی شاعر عارفان 
        دگر سینوحه حکیم و کلان
        که من دیگر از خود بی خود شدم 
        چگونه نشانی ز بالا بدم 
        چه باید کرد در این دهر عظیم 
        چه طالع بود این صغیر لعین 
        در آن حال نا حال گرفتار بدم
        چو مرغی بسر برده نادان بدم
        همه قلب من مملو از اندوه و غم 
        گرفتار افیون و غرور منم 
        ز خشم و زشهوت ز نفرت پلید.
        که خوردم از آن جام بدن چرا 
        چرایی ندارم ندانم چرا 
        چرا در چرا دو حیوان دون 
        رغیب همند و هم و هی کنند
        چرا در چرا دو حیوان دون 
        نباشند رغیب و هم و هی کنند 
        چرا و چرا چون نویسند خوشند
        از این راز چون نفهمند خوشند
        چه خاطراتی دارم ز قدیم و 
        به چه روزی رسد این جدید 
        چه باشد در دله این روشنی ها 
        چه باشد در پسه پرده نهایی 
        کدامین سطح از آگاهیم من 
        شعورم تا چه حد می‌باشد از غم 
        چه احساسی بود در این کالبد 
        به چند نورش مزین کرد معبود 
        ز اعدادش چرا رازی نهاده 
        چه در پسه این اعداد نهاده؟۰۰۰
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۰
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        زیبابود خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۴۶
        درودتان خندانک
        خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۰۳
        درود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۴۳
        سلام وعرض ادب
        زیبا وبامحتوا بود
        بزرگوار وعزیز
        درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        محسن گودرزی
        محسن گودرزی
        جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۱۴
        ممنون از شما نظر شما باعث دل گرمی من هستش
        🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۰
        دودبرشما
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        آوا     صیاد
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۴
        درود بر شما زیبا بود
        محمد علی رضاپور
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۵۲
        سلام و درود تان خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۳۳
        درود وعرض ادب خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        موفق باشید خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۲۰
        خندانک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۵۰
        درودبرشما محسن جان عزیزم بسیار زیبا و عالی بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5