در بحبوحه ی جنگ دوم اروپا ، دولت وقت انگلستان ، برای روحیه ی گرفتن سربازانی که در جبهه می جنگیدند
از سازمان روابط اجتماعی می خواهد تا به هر دختری که در انگلستان زندگی میکند اعم از دانشجو،
کارمند و یا خانه دار بدون همسر، اسامی و نشانی ده سرباز را به هر دختری داده تا آن دختر از میان اسامی ده سرباز یکی را انتخاب کرده و تا پایان جنگ برای او نامه بنویسد! و چنانچه دختری از سربازی خوشش نیامد و یا ارتباط
مسرت بخشی حاصل نشد ،دختر میتواند با مشورت با مشاورین سازمان روابط اجتماعی ، سرباز گیرنده ی
نامه های خود را عوض کند!
"این مرکب گونه نامه های دختری فرانسوی بنام کاته رینا میشله است که در آن زمان در لندن دانشجوی
سال دوم ادبیات بوده و به گروهبان دوم راجر تی مک کالاهان نامه مینویسد"
*** *** ***
چهارم ماه می -هزار و نهصد و چهل و دو -لندن منطقه ولیز- خیابان سی و دوم
سلام از من به تو مرد دلاور که تو بیداری و من در رویای شیرین
ز اسمم گر بخواهی که بدانی کاته رینا میشله هستم از فرانسه
ولی در لندن است جا و مکانم به دانشگاه آیستون در تلاشم
به سال دومم در جنگ با شکسپیر و دیکنز به لندن شما ، در خانه ای کوچک در ولیز هستم
ولی دختری از بندر مارسی هستم پدرم تاکستان انگور دارد
مادرم آشپز خوبیست تنها خواهرم نوزده سال دارد
به قد و بالایم گر بخواهی که بدانی صد و هفتاد با چشمان آبی
کمر باریکم و لاغر ولی موهایم طلاییست به دور سینه ام هشتاد هستم
گل دلخواه من آتوپیا است به رنگ سرخ مخملی دارم علاقه
من متولد به آگوست هستم گرت مایل بودی از خودم عکسی بگیرم
تو هم از خودت برایم عکسی بفرست تو الآن در منطقه ی نورماندی هستی
برایم از خودت از جنگ بنویس برایم از شب و سنگر بنویس
گل رُزی را که از باغچه چیده ام به همراه نامه برایت می فرستم
به روی سینه ام برایت صلیبی می گذارم هر شب به هنگام خواب برایت دعایی میفرستم