سه شنبه ۲۶ فروردين
رسوایی شعری از حسین وصال پور
از دفتر آزگار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۱۵ شماره ثبت ۱۱۹۹۷۵
بازدید : ۱۵۴ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حسین وصال پور
|
من اگر با تو ندارم سر بی پروایی
ترسم این است یک روز شود رسوایی
به لب سرخ حوا گر هوس سیب رسد
این عجب نیست که آدم بشود هوایی
موی آشفته کنی حال دلم طوفان است
وای از آن لحظه که آشفته کنی سیمایی!
رفتم از کوچه ی بن بست پر از خاطره ات
کاش یک بار دگر پنجره را بگشایی...
ازسرم فکر و خیال تو برون نتوانم
من دل از تو نتوانم بِبُرم ،می آیی؟
دل از این خانه بی پنجره بر دار برو
حاصل عشق مگر چیست ،به جز تنهایی؟
#حسین_وصال_پور
حسین وصال پور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود