سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
خسته از ژِست های سُقراطی
روی دوشم دوپای افلاطون
کلّه ام مثل دوکِ خیّاطی
حسِّ دالانهای تو در تو
گوری از مار وپله در مُشتم
نیش ِهر تاس بر بدن دارم
لایِ محدوده های انگشتم
بعدِ یک روز ،سگ دو پیمایی
در رگِ کوچه هاو چاییدن
مرد در رختخواب می نالید
عِینِ سوزاک و درد پاشیدن
زن که پُشتش تُفاله ی شوهر
گُشنه از کِیفهای خود ارضا
وصله میزد غرور دختر را
بعدِ همخوابگیش در هرجا
دخترک، لیس زد حجابش را
مثلِ تمبری به پایِ فریادش
پُشتِ صفْ - بندِ میله، می لولید
زخمی از زیپِ بازِ جلاّدش
مغزِ پا خورده ام ترک برداشت
از سُمِ پاچه های انسانها
مثلِ یک شاهراه سیفونم
خیسِ ادرارِ گرمِ شیطانها
زندگی، تَختِ نَردْ با هر سگ
یک سُرنگ هوا به اعصاب است
تا پُکِ انتهای اکسیژن
بُرد،هر کس که سخت درخواب است
#سید_هادی_محمدی
درود بر شما جناب حاجی پوری
قلمتان نویسا
بمانید به مهر و بسرایید