پـنجـشنبـه بود و رفتـه بـودم بر سـرِ خـاک
یـادی کـنـم از رفــتـگان خــفـتـه در خــاک
آنگـه غـبـارروبـی و یـادبـود برگـزار گـشت
دیـدم صـفـوفِ درگـذشـتـگـانِ بـر خـاک ..
پـهـلـوی هـم ؛ دسـتـه به دسـتـه آرَمـیـدنـد
یـکـسـو گـروهی این ، گـروهی آنورِ خـاک
دیروز گذشت برتختخواب خسبیده بودنـد
امـروز ؛ گـویـا خـفـتـهانـد در بـسـتـرِ خـاک
هـر سنگ قبـری میرسیـدم ، میشـناختـم
نـام و نـشـان حـک شـده بــر ســردر خـاک
بودش یکی شوخ و یکی ترشـرو یکی تنـد
اکنـون قلـم خـورد نامـشان بر دفتـر خـاک
کـو آنـهمـه زور و تـوان و یـال و کـوپـال ؟
اینـک مـچالَـست زیرِ مـشت و پیکـر خـاک
کـو طاغـی و کـو یـاغـی و گـردن فـرازی ؟
مـردنـد و لِــه گـشتـنــد زیـرِ مـحـورِ خـاک
در انـعــکـاس و بـازتــاب مــردم چــشــم :
آنـچـه نـمـایـان بـوده مــرگ و بــاورِ خـاک
سختـست تصـوّر کردن آن ، مـرده باشـی :
بــا دیــدن گـــور و هـــراســـان آورِ خــاک
قـاب لَـحَـد هــرگـز تــمـاشـایـی نـبـاشــد ..
جـنجـال چـشـمانـداز مـرگ و منـظرِ خـاک
بـایـد روادیــد و جــواز مــردن خــویـش :
آمادهساخت ؛جانرفتنیست درکشورِخاک
آمــد نـدایــی از لــب گــوری شــنــیــدم :
گر آتـشـم بـاشـی ، شـوی خـاکـستـر خـاک
بیسـود روی خـاک گِلمـالـی شدیـم رفـت
گِـل بر سـر مـا باشـد و خـاک بر سـر خـاک
تـصــور
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۴_۲_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
سلام زیبا با پایانبندی ارزش آفرین و ناب