گاهی ترس وقدرت مقابل هم ایستاده بودند.نترس هیچوقت ازدروازه شهر دور نمی شوم وجای سرنوشتم را با کس دیگر عوض نمی کنم .پیشاپیش قدرت اشتباه در تاسف خود ،کشف عجیبی نخواهد داشت
مرا محاکمه کن نه از روی ترسم
گاهی میلم نهایت قدرت را در فکر تو بر می کند.شباهنگام سرگرم پوشیدن ردای بلند خود.کسی دست وپایش را آویخته در گردن من خواهد کرد.
کسی رویای فریب خورده اش را پای ترس من خواهد گذاشت.
پنهانی سراغ من میا هرچند در تمثال شبیه کس دیگر نخواهم بود .نگرانیت رابیشتر مکن،دست درپیشانی خود مزن
درهم کشیده ،دست وپا دراز شبیه مست خود را متوجه من مکن
خیال کن گستاخی من شبیه ترسم خواهد بود
گاهی آینه شبیه خودت نمیشود.آیا کسی سیرت خودرا در آینه خواهد دید.
بر می خیزی وچنگ می زنی ،خیال برت می دارد قدرت داری.
هرگز نمی توانی درقدرتت مرا محکوم به مرگ کنی .هرچند درچنگ تو چهره شیطان نمایان است .هرچند شیطان در این تاسف همراه تو باشد
گاهی ترس بالاتر از قدرت خواهد بود .شبیه فروافتادن از آبشار در رودخانه.
گاهی تفاوت روشنی خواهد بود
درقدرت گاهی احساست برباد می رود.سهمناک راه به فردایی دیگر ندارد
خیال کن ترس من فجیع است
گاهی پشت این ترس ،احساسی زیر لب خواهد گفت
حکمت محبت چنین خواهد بود
.....................
بااحترام محمدرضا آزادبخت
ماشاء الله بر این فرهمندی نورپاش که در نگرشِ اصالتسویِ شما چراغِ طرایقِ حق الیقین است برای مخاطبین و جمیعِ خوانندگان دلسروده های تان.
زیبا و دلپسند نگاشتید استاد.
زیبایی ِ حکمت و دانش متبلور در محبت است .
محبت بالاترین حکمت و دارایی است که عطایی از مقاماتِ الهی بالقوه در نهاد همگانو بالفعل در همّت ( قلیلاً مِن عِبادی الشکور ) نمایان.
و حضرت امام صادق(ع) نیز در حدیثی متواتر ، حب را تنها دین برای انسانها و خلایق می دانند : (هَل الدین الّا الحب ) و حب تنها واژه ای است که در قرآن بویژه در سوره مائده بصورت دَوَرانی بین حبیب و محبوب و محب آمده است : (یحبّهُم و یحبّون ) و یگانه خدا اینگونه در بیان محبّت ، هیچ فرق و درجه ای بین خدا و مخلوق و خلقِ خویش نمی نهد و بر صحیفهی اشتیاقِ بندگانش مرکزیت ِ افلاک را در یَدِ ادراکِ انسانی مسخّرِ وی می گرداند و به قول دلگویهی ارزشمند و آموزندهکلامِ شما استاد عزیز ، فقط به مددِ تدبیرِ حکمتآذینِ محبتِ بی دریغ است که تمامیِ شیاطین و ترس ها و اوهامِ موجود در چنگِ قدرتِ انسانیت ، مُچالهی تبعیت و تغییر و تحوّل به سمتِ روشنایِ تعالیِ معنای زندگانی و فهمِ ارزش ها و هَمسوییِ مَنویّاتِ نیکِ بشری با خیر الامور و طیّبه الاعمال می گردد و شجرهی رُشد و ترقیِ روح خِرَد اثمار را به فرخنایِ آفتابِ هستیبخشی بر کائنات ، در طول قرونِ متمادی ، فراهم می نماید.
ببخشیدم لطفاً که سریع و خلاصه نوشتم تا زیاده گویی در جمعِ شمابزرگان، بیش ازینم نباشد .
البته خطای این کوچکِ خُرد را خطاپوشی ، هنرِ ذرهپرورِ شما نیک اندیشانِ محبّتپیشه است.
از جذبهی محبّت ، هستی صفا بیاید
هَر در فنا فرودی ، اوجِ بقا بیابد (بداهه)
سلامت باشید و دلشاد و سعادتحال و نیکفرجام الهی آمین