يکشنبه ۲ دی
مستور شعری از سمیرا محمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۵:۳۸ شماره ثبت ۱۱۸۹۸۹
بازدید : ۲۸۰ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب سمیرا محمدی
|
باید روم یک جای دور
از هرچه آدم دورتر
گفتی نمیگردد و شد
این یک گره هی کورتر
از دست دادم هستیام
از دست من میرفت دل
هر لحظه دیدی بر دلم
این زخم شد ناسورتر؟
از خود نپرسیدم، چرا
این بخت بازیها کند؟
هر چه تواضع کار من
اطرافیان مغرور تر
شاید که تقدیرم نبود
قسمت به خطی بد نوشت
دل طاقت دوری نداشت
هر لحظه شد بی نور تر
این مردمان خود پسند
اینجا و آنجا خودسِتا
هربار رسوا میشوند
از پیشتر معذورتر
اوراق خود را خط زدم
رنگ حقیقت گم شده
در این شب وحشت زده
هر وصلهای ناجورتر
در شهر ما انسانیت
نام است و انسان هیچ نیست
هرکس به یاری آمده
این آش ما شد شورتر
جامی به جام ما نزد
هر بار پر شد از قدح
ساقی ما در میکده
هر لحظه شد مخمور تر
اینجا سرای ما نشد
از پشت خنجر میزند
باید شوم از خویش دور
از چشمها مستورتر
یک قصه بی پایان خوش
تکرار هر روزم شده
رفتم اگر یادم بکن
با یک دل رنجور
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام به شما شاعر عزیز بسیار سپاس از حسن نظرتان بسیار زیبا سرودید ایام به کامتان قلمتان جاودان | |
|
سلام به شما بانوی واژهها زیباست نگاه سرشار از لطف شما قلمتان مانا | |
|
دورو به شما سپاس از نظرتان بله درست میفرمایید حتما تصحیح میشود | |
|
دورد بر شما ممنون از نظر ارزشمندتان | |
|
سلام سپاس از نظرتان | |
|
درود به شما استاد عالیقدر سپاس از حضور و نگاه ارزشمندتان موفق و سرافراز باشید | |
|
ممنون از حسن نظرتان حتما سربلند باشید | |
|
سپاس از نظرتان قلمتان مانا | |
|
سلام به شما سپاس موفق باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام بانوی ارجمند
زیبا سرودید و نکته سنج ولی غمگین
بداهه ای ناقابل :
دل قَوی دار و توکّل به خدا کن ایزد
شادی ات را خواهد در دلت عشق انگیزد