درود و عرض ادب و ارادت محضر استاد دلسوز و ادیب فرهیخته ام جناب آقای دکتر محمدی عزیز و گرانقدر
پس از خواندن متن نقد بسیار ادیبانه و عالمانه و پر از لطف شما در ذیل غزلی کوتاه و ناقص از بنده ؛
لازم است به عنوان شاگردی کوچک از ابراز لطف شما و وقت گرانبها و قلم ارزشمندی که در این باره صرف فرمودید تشکر کنم.
ضمن اینکه از ادبیات و قلم ادیبانه شما در متن گفته شده، لذت فراوان بردم و مطالب آموزنده آن نیز برایم بسیار قابل توجه و ارزشمند بوده و هست؛
مسلم است آنچه بیش از همه مرا به وجد آورد و شوق و شور شاعرانه تازه تری به من خواهد بخشید ؛
تعاریف شما برای این غزل ناقص بود که حقیقتا چیزی جز لطف و بزرگی و نگاه زیبای شما نیست و الا شعر کم و کوتاه حقیر در حد این الطاف استادانه نیست.
به راستی که بر سر بنده منت فراوان گذاشتید.
در برابر این همه بزرگواری و سخاوت کلامتان سرتعظیم و ادب فرود می آورم.
امید که با راهنمایی ارزشمند شما و نقد ادیبانه و پربارتان بتوانم به نحو شایسته ای نه تنها این غزل را ویرایش کنم بلکه در شعرهای بعدی دقت بیشتری به عمل آورم.
به پاس اینکه عاشقانه به رویشمان کمر بستهاید مقامتان را ارج مینهیم و سلامتی و طول عمر و همواره استاد بودن را از خداوند متعال برایتان آرزومندیم.
از صمیم قلب برای شما و عزیزانتان آرزوی طول عمر با برکت همراه با سلامتی و دلخوشی دارم
سایه شما استادعزیز مستدام
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
پیشاپیش حلول سال جدید و نوروز باستانی را محضر جناب آقای احمدی زاده، شما و دیگر عزیزان در شعر ناب تبریک عرض میکنم
سربلند و موفق باشید
با عرض تبریک به مناسبت حلول سال جدید
و عرض ارادت خدمت مدیر مدبر سایت وزین شعر ناب استاد احمدی زاده و تشکر از ایشان برای همه ی زحماتی که در این سال برای سایت کشیده اند و تقدیر از همه ی سرورانم که با اشعار خود چراغ محفل ادبی ما را روشن نگه داشتند
و طلب حلالیت از محضر دوستان که گاه با نقد و نظری خاطر شریفشان مکدر شد.
📌اما هدف و صرف وقت فقط اعتلای دوستان بوده است گاه نقدی مانند همین نقد حدود یک هفته کار برده است تا چیزی کم نداشته باشد. 📌
ان شاء الله در سال جدید با شعرهای زیبا و ناب درخشنده ی سایت باشید و ماهم این اشعار را نقد کنیم.
سلامی ویژه عرض میکنم خدمت آقا بقیه الله الاعظم حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و عرض میکنم
💠همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی💠
و به رسم همیشگی نقد ها میگویم که :
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم رجائی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
غزلی است با عنوان (سوء زن) با وزن
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
(مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
🔷 رتبه ی اول اوزان در غزل ها
حالت موسیقیایی یك وزن ممكن است شاد و سبك و یا غمانگیز و سنگین باشد. این موضوع مرهون عوامل ذیل است
📌 نسبت هجاهای كوتاه به هجاهای بلند؛
📌 ترتیب قرار گرفتن هجاهای كوتاه و بلند؛
📌 تغییر طولی مصراعهای شعر
همانگونه كه میدانیم، وزن یا موسیقی یكی از سه عنصر مهم پدیدآورنده ی یك شعر خوب به شمار میرود. یعنی وزن یا موسیقی میتواند در كنار دو عنصر تصویر یا خیال، و عاطفه نقشی معجزهآسا در ابلاغ مؤثّر پیام شعر به مخاطب ایفا كند و بدیهی است كه این مهم بر ظریفطبعان و صاحبنظران شعر و ادب پارسی پوشیده نیست.
یکی از این اوزان پرکاربرد که به عنوان
رتبه ی اول در غزل هاست همین بحر فوق الاشاره است که بانو رجائی غزل خود را بر آن چیده است.
میدانیم كه هر شعری با توجّه به محتوا و حالت عاطفیاش بهطور طبیعی پذیرای وزنی سبك یا شاد و سنگین یا غمانگیز است. یعنی شاعر خوب هرگز وزنی را آگاهانه برای شعر خود برنمیگزیند، بلكه وزن شعر با محتوای آن همزمان به او الهام می شود.
درست مثل همین غزل خانم رجائی که در زمره ی سنگین و غم انگیز قرار گرفته است.
✍️ پس همیشه توجه داشته باشید که برای هر محتوایی همه ی وزن ها مناسب نیست و اگر شاعری در این امر دقت نکند شعرش جایی لنگ میزند.
با این مقدمه میرویم سراغ شعر
🚩غم_نطفه های نارس اگر میزبان نبود
بر دوش من بلوغ تب امتحان نبود🚩
🔷 زایش واژه در شعر
زبان با امکانات و ویژگی های بسیاری که دارد, این امکان را به شاعر می دهد که بتواند با ساختن ترکیبات جدید و متنوع, اندیشه ها و افکار جدید را به راحتی منتقل کند. شاعران با ساختن و وارد کردن این ترکیبات ابداعی بستر زبان را گسترش
می بخشند.
راز زیبایی و زبان منحصر به فرد شعر خانم رجائی در فراهنجاری های زبانی خاص است که او از آن ها در شعرش بهره برده است.
در این بیت
ترکیبات 📌غم نطفه و بلوغ تب📌 از این دسته اند که در واکاوی بیت های بعدی فهرست وار به ترکیبات جدید اشاره خواهد شد.
ترکیب سازی یکی از مهم ترین حوزه هایی است که شاعران در راستای تازگی زبان و ایجاد خلاقیت در آن وارد شده اند. هدف من در این بخش نقد چگونگی ترکیب سازی در شعر خانم رجائی و کارکردهای هنری آن است که با روش استقرایی انواع ترکیبات، چگونگی ساخت و نقش های هنری آن را زنده کرده است. ایشان با ایجاد پیوند میان کلماتی که حوزه ی معنایی دور از هم و متضاد دارند ابهام هنری و معانی عمیق و برجسته ای ایجاد کرده است. ایجاد تازگی در محور هم نشینی از طریق ترکیب سازی و انجام رفتارهای تازه با مقوله های دستوری در ترکیب و کاربرد ترکیبات عامیانه، زبان شعری او را برجسته ساخته است. از کارکردهای هنری دیگر ترکیب سازی خانم رجائی ایجاد موسیقی است که از طریق تناسبات آوایی و تکرار کلمه در ترکیب ایجاد شده است. ایشان با فشرده سازی تصاویر، آنها را به صورت اضافات استعاری و تشبیهی ارائه کرده و ترکیباتی هنری و دارای ارزش های زیباشناختی ساخته است. از دیگر کارکردهای هنری ترکیب در شعر خانم رجائی توسع زبانی و انحراف معنایی است که منجر به ساخت ترکیبات تازه و حمل معانی تازه به واژگانِ دخیل در ترکیب شده است.
🚩در بستر زنانگی ِ زخم بی سلاح
با حکم شرع، حیض رگارگ روان نبود🚩
📌 زخم بی سلاح و حیض رگارگ 📌
ترکیبات جدید 👆
🔷رد پای زنانگی در شعر و جنبش های شعری فمینیسم محور
از رودکی تا فروغ فرخزاد و تا امروز از لحاظ تعدد به زنان زیادی بر نمیخوریم، بنابراین؛ ادبیات کلاسیک فارسی «کمزن» است. اگر تعدادی بانوان شاعر، مانند: رابعه ی بلخی، عایشه ی درانی، مخفی بدخشی، پروین اعتصامی را داشتهایم؛ چندینبرابر، شمار مردان سرایشگر در شعر فارسی نیز وجود داشتهاند.
و جالب اینکه این تعداد نیز وقتی شعرهایی سروده اند اگر نام آنها را از سرفصل شعر برداریم متوجه نخواهیم شد که شاعر زن است یا مرد.
مردان همیشه خودشان را رهبر پنداشتهاند یا رهبر پنداشته شدهاند و زنان، راهروان سرایشگری آنان بودهاند. ما تشخیص نمیتوانیم بدهیم که وقتی یک بانوی شاعر از مردی خوشش میآید، چه توصیفهایی به کار می بندد.
در میان شاعرزنان معاصر، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی بیآلایش از دل یک بانوشاعر سخن گفتهاند و هیچ ملاحظهای جلو آنان را نگرفتهاست. البته بعد از آنان هم شاعران، آمدند و تلاشهایی در این مورد انجام دادند که تا اکنون این طومار، تطویل گردیدهاست؛
✍️ مثلاً فروغ گفته است:
نیمهشب در دل دهلیز خموش
ضربهی پایی افکند طنین
دل من چون دل گلهای بهار
پر شد از شبنم لرزان یقین
ماهیت کلی ادبیات فارسی از دیرباز مذکر بودهاست. روح مردانه به گفتهی همهی محققان بر فرهنگ و ادبیات ما تسلط داشته. این تاریخ مردانه همیشه در صدد حذف نام زن بوده و در پی نادیدهگرفتن خلاقیت و استعداد زنانه گام برداشتهاست، خودآگاه و ناخودآگاه، این دیدگاه با حذف سهم بزرگی از نوعی نگاه به جهان، برگههای بسیاری از تاریخ ادبیات ما را خالی و سفید باقی گذشتهاست. صفحاتیکه میتوانست با نگاه همان انسانهای حذف شده یعنی زنان، نوشته و طراحی شده و جاودان بماند.
🔷معرفی کتاب ردپای عشق در شعر زنان جهان اثر مارگارت آتوود
همواره این تصور وجود داشته و از دیرباز به آن دامن زده شده که عاشقانه نویسی مختص مردان است، درحالیکه تاریخ هنر و ادبیات جهان سرشار است از زنان ادیب و شاعری که عاشقانه های شورانگیزی در رثای معشوقشان نوشته اند. البته که تاریخ، جوامع و حکمرانان جوامع مردسالار، همواره زنان بی پروای عاشق پیشه را تقبیح و سرکوب کرده اند ولی ذات عصیانگر شاعر و هنرمند در اکثر مواقع برابر این نظرگاه ایستاده و راه خودش را رفته است. کتاب «ردپای عشق در شعر زنان جهان: از هزاره های قبل از میلاد تا امروز» گزیده ای از شعرهای عاشقانه ی زنان شاعر است، به انتخاب و ترجمه ی «فریده حسن زاده». این آنتولوژی، شعرهای شاعرانی از دوران باستان تا امروز را در بر می گیرد، از «سافو» و «آثروه ودا» و «اوتومو نو ساکانوئه» از یونان و هند و ژاپن باستان تا «مارگارت اتوود» و «لوئیز الیزابت گلوک» برنده ی نوبل ادبیات 2020
🚩تصویر بغض های گلوگیر باورم
درچشم های "سوءزنم"! میهمان نبود🚩
📌 سوء زن و بغض های گلوگیر باور 📌
ترکیبات جدید 👆
🔷آشنایی زدایی در شعر( یادآوری)
آشنایی زدایی خروج از مألوف و آشناست، خروجی که در پی آن برای خواننده یا شنونده ی سخن، شگفتی حاصل شود، یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از صورت زبان، سخنی زیبا و تأثیرگذار خلق کند، شگرد شاعر و ادیب در این است که عادت را از زبان میزداید و زبانی نو می آفریند؛ زبانی که مهمترین هدفش برجسته سازی گفتار عادی است و این همان زبان شعر است. شاعر یا ادیب برای رسیدن به این مقصود، ابزارهای زبانی میخواهد که مهمترین آنها استعاره است، آشنایی زدایی دو نوع است:
1️⃣ جایگزینی (که محور اصلی آن استعاره است)
2️⃣ترکیبی یا ساختاری (که در تقدیم و تأخیر، التفات، حذف و اضافه پیش میآید)
البته هر عدولی، آشنایی زدایی به شمار
نمی آید، مگر آن که جنبه ی رسانگی زبان نیز در نظر گرفته شود و صرف این که در زبان، استعاره بیاوریم، شعر به وجود نمیآید بلکه باید آن عدول، در مخاطب تأثیر بگذارد و نیز زیبا باشد تا مخاطب از آن لذت ببرد. آشنایی زدایی هدف شعر نیست، بلکه به عنوان یکی از شگردهایی است که فضای شعر را ابهام آمیز میکند تا خواننده برای دریافت معنی به زحمت بیفتد و در نتیجه با درک معنی هیجان زده شود و از آن لذت ببرد.
درست کاری که خانم رجائی در به کار بردن عبارت سوء زن انجام داده است.
آن چه مشخصه ی زبان ادبی است و آن را از سایر گونههای سخن متمایز میکند، این است که زبان ادبی، زبان معمول در ادبیات را به روشهای گوناگون تغییر شکل میدهد، زبان معمول در ادبیات با شگردهای خاص شاعر و نویسنده، تقویت، فشرده، تحریف، موجز، گزیده یا حتی واژگونه میشود. در نتیجه، زبان در ادبیات به گونه ای زیبا و غریب میشود و به تبع آن دنیای آشنای ما در ادبیات یکباره نا آشنا میشود. در گفتار روزمره، دریافتهای ما از واقعیت و واکنش به آن، تکراری و ملال آور و به عبارتی اتوماتیک و عادی میشود، اما ادبیات با زبان آشنازدای خود ما را به دریافتی مهیج و جدید و جاندار از زندگی سوق میدهد، ذهن ما هر چه از دوران کودکی دورتر میشود، به تدریج آن چنان به مشاهده ی پدیده های خارقالعاده دنیای پیرامون خود خو میگیرد که دیگر آنها را نمیبیند. اهمیت مسألهی «آشنازدایی» نیز از همین جا شروع میشود که ذهن را از «عادت زدگی» دور میکند. اما سؤالی که به ذهن میرسد این است که
رابطه ی آشنازدایی با شعر چگونه است؟ و شعر چگونه با آشنا زدایی به تعالی میرسد؟ فرض ما این است که اگر آشنایی زدایی مطابق با مقتضای حال و به جا و مناسب باشد، موجب رونق شعر و زیبایی آن میشود، «هدف هنر، انتقال حس چیزهاست آن سان که ادراک میشوند، نه آن سان که دانسته میشوند، هنر با ایجاد اشکال غریب و با افزودن بر دشواری و زمان فرآیند ادراک، از اشیاء آشنایی زدایی میکند».
از این طریق زبان و عناصر آن زیبا و نشاندار میگردد چنانچه - به قول هاورانک Havranek صورتگرای چک- «شیوه ی بیان باید جلب نظر کند، غیر متعارف باشد، و در مقابل فرایند خودکاری زبان، غیر خودکاری باشد» چرا که «فرآیند ادراک فی نفسه، غایتی زیبایی شناختی است و باید این فرآیند طولانی شود».
دستاورد مهم نظریه ی آشنایی زدایی، این است که هنر ناب و ادبیات بر سر راه مخاطب خود مانع میگذارد و بر خلاف برخی نظریات، مفاهیم را آسان و قابل دسترسی نمیکند. چون وقتی مانع بر سر راه باشد حرکت کندتر میگردد، و در هر مقطعی باید مکث کرد و در این هنگام است که خواننده به ادراکی دیگر و دید و تجربه ای تازه از زندگی دست مییابد چرا که به گونه ای از زبان برخورده است که خلاف انتظار او و ادراک معجمی اوست. خالق اثر با جدا کردن کلمات از معنای وضعی آنها و با کناره گیری کردن از هنجارهای عادی زبان، به کلمات ویژگی دلالی جدیدی میبخشد که در نهایت «دستور زبان شعر را که با دستور زبان هنجار در ژرف ساخت، تفاوتهای آشکاری دارند»
تشکیل میدهد، و از طریق همین
آشنایی زدایی، مراتب تمایز و تشخص بخشیدن واژهها را فراهم میکند.
چرا که «آشنایی زدایی چیزهایی را به چیزهای دیگری نسبت میدهد که از لحاظ عقلی ناممکن است ولی از دیدگاه شعر ممکن است» و همین کارکرد زبان شعر با نمایان ساختن دلالتهای پنهانِ کلمات، خالق اثر را در بیان عواطف و تجربههای شعریش کاراتر میسازد.
🚩در بین تکه های تنم، رنج می کشم
وقتی برای درک جهانم، جهان نبود🚩
🔷 پرهیز از روح ناامیدی در شعر
شاعران تداوم بخش حیات جامعه ی خود هستند و همیشه جاودان می مانند،
بشریت همه ی حیات معنوی و معرفتی خود را از شاعران می گیرد.
شعر مرز نمی شناسد و شاعر متعلق به زمان و مكان محدود نیست.
پاكی، نجابت و همه ی ویژگی های یک جامعه در زبان شعر معنا پیدا می كند لذا از این منظر امروز نیازمند فضای شعر و شاعری امید وار کننده در جامعه هستیم.
شعر فراتر از مرز جغرافیاست و زبان مشترک همه ی انسان ها به شمار می رود لذا ما در تداوم حیات خود مدیون شعر و شاعری هستیم.
شعر همواره حیات بخش است و زیست فرهنگی ما مدیون شعر و شاعری است و شاعر در تداوم حیات فرهنگی نقش بی بدیل دارد.
تاثیر شعر در ذهن مخاطب بسیار است، چرا كه تاثیر یك بیت شعر به مراتب از صدها كلمه سخن گفتن بیشتر است.
موسیقی در جهان مولد شعر است و شعر به موسیقی هویت می دهد و هویت موسیقی از شعر و شاعری است.
شاعر باعث ایجاد انگیزه و شوق و یک جهش فكری در نسل جوان می شود و جوان با کاتالیزورینگ در شعر میتواند به قله های رفیع سعادت دست یازد
بیگمان شعر هر شاعری آینهای است که مقتضیات زمانهی او را بازتاب میدهد و نمودار احساسات و واکنش او در برابر رخدادها و جریانهای موجود در جامعهاش است و از جانب دیگر شعر بر حوادث و مسائل زمانهی خود نیز تأثیرگذار است و مردم را از کاری منع و به عملی تشویق میکند.
اگر شاعر در انتقال مفاهیم دقت لازم را مبذول نکند ممکن است که فرد و یا جامعه ای رو به زوال و یا انحطاط رود.
🚩لب تا لبم کتیبه ی هر خنده بود اگر
میعادگاه لعنت و لکنت زبان نبود🚩
📌 کتیبه ی خنده 📌
ترکیبات جدید 👆
✍️ نکته
در مصراع دوم این بیت با عنایت بر وزن شعر باید (ت) در عبارت لکنت ساکن خوانده شود تا وزن شعر برهم نخورد این امر باعث
برهم خوردن معنا در شعر میشود چرا که اصل اضافه ی ما لکنتِ زبان است و لکنت زبان با حرکت ساکن روی ت بی معنی است
و این ایرادی است که به لحاظ نحوی و ساختاری میتوانم بر شعر خانم رجائی بگیرم
🔷 مجاز مرسل چیست
مجاز مرسل(خلاصه گویی) یکی از آرایههای ادبی کهن است و به "ارادهٔ جزء به کل یا کل به جزء"اشاره دارد. یعنی اگر اشارهای به جزء میکنیم منظورمان کل است و برعکس. ادیبان از اصطلاح "سینکداکی" (خلاصه گویی) برای دلالت بر معنای مجازیای استفاده میکنند که در آن جزء یا فرد، نمایانگر کل یا نوع و یا برعکس است.
مثلاً اگر میگوییم "احمد شاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به عکس: اگر کسی از ما پرسید: "سفر میروی؟"و ما در جوابش بگوییم "باید با خانه هماهنگ کنم"منظور ما از خانه همان افراد خانهاست. (ارادهٔ کل به جزء)
این امر در این بیت نمایان است. خانم رجائی با اشاره به جزء ها به کلی میرسد که آرمان شهر خود شاعر و مخاطبین میباشد. از نبود لعنت و لکنت زبان به یوتوپیای آرمانی
می رسیم.
🚩فریادهای قی شده از سینه ی سکوت
نجوای ناگزیر حدیث اذان نبود🚩
📌 فریادهای قی شده، سینه ی سکوت
نجوای ناگزیر، حدیث اذان 📌
ترکیبات جدید 👆
🔷کاربرد الگوی کنشگر گِرِماس در نقد شعر
یکی از شیوه های جدید تبیین ارتباط شخصیت ها با یکدیگر در شعر «الگوی کنشگر» گرماس است. گرماس،از ساختارگرایان و نظریه پردازان نشانه ی معناشناسی پیرو ولادیمیر پراپ، با مطالعه ساختارهای معنا و ادامه ی پژوهشهای پراپ در سطحی گسترده، توانست فرضیه مدل کنشی را ارائه دهد. این الگوی کنشی با هدف نمایان ساختن نقش شخصیت ها مطرح شد و مفهوم حوزه های پیوند دهنده ی کنش و شخصیت، به شناخت شخصیت، کمک شایانی کرد. در این الگو، شمار کنشگرها به شش می رسد: فرستنده یا تحریک کننده، گیرنده، شیء ارزشی، کنشگر بازدارنده و کنشگر یاری دهنده. در الگوی کنشی، کنشگر، گرانیگاه روایت به شمار می رود. کنشگر کسی یا چیزی است که کنش را انجام می دهد. واژه کنشگر از شخصیت فراتر می رود؛ زیرا کنشگر ممکن است فرد، شیء، گروه و یا واژه ای مجرد و انتزاعی باشد. بهره مندی از شیوه های جدید، مانند الگوی کنشگر، در تحلیل شخصیت ها، موجب می شود نگاه به شعر هر چه بیشتر علمی، آکادمیک و نظام مند شود.
شخصیتی که بانو رجائی از آن در این روایت حرف میزند زنی است که از درد جامعه ی غیر آرمانی به تنگ آمده و گاه به سمت تفکرات فمنیستی میرود و گاه اقتدار گرفته و گاهی ضعیف میشود.
هر شعر از پیوند استوار بین دو عنصر رویه یا سطح و ساختار تشکیل شده است. در حقیقت، ارزش هر شعر در زیبایی نهفته در آن است و که ساختار درست یک شعر، میتواند به زیبایی آن بیفزاید.
🚩می شد رسید و کم شد و از ابتدا پرید
اندام واره ها، اگر از استخوان نبود🚩
🔷 ممنوعیت تقلید و تکرار درانگاره ی مسلط بر صور خیال
با نگاهی به شعر شاعران پیشامدرن ایرانی، از نخستین سده ی تاریخ ادبیات فارسی تا دورۀ بازگشت ادبی، می توان دریافت که صور خیال بهکاررفته در شعر شاعران قرن سوم تا پنجم هجری، ابداعی، اصیل و محصول
تجربه ی شعری خود آنهاست؛ اما با گذشت زمان از اواخر قرن پنجم به بعد، شاعران بهجای آنکه ایماژهای محصول تجربه ی شخصی خود و عناصر تازهای از طبیعت و زندگی را در شعر وارد کنند، همواره در همان محدوده ی صور خیال شاعران گذشته ماندهاند و همان تصویرها را با دستکاریهای جزئی وارد شعر خود کردهاند .
اما پس از فراز و فرودهای فراوان شاعرانی پیدا شده اند که در قلمرو اشعار پسا مدرن و آوانگارد تصاویر جدید و بکر خلق کنند.
این بیت مصداق بارز همین تقلید و تکرار است. از خانم رجائی که شاعری کار بلد و آگاه است انتظار بیشتر است تا مضمون و تصویر ارائه شده اش مانند ابیات قبل حداقل دستمالی نشده باشد.
🔷 رد پای اگزیستانسیالیسم در شعر خانم رجائی
ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف معروف فرانسوی میگفت، انسانها در رنج زندگی میکنند، نه به این دلیل که نفس زندگی دردآور است، بلکه به این خاطر که انسان «محکوم به آزادی» است. منظور سارتر این است که انسانها بیآنکه خود انتخاب کنند، به دنیا میآیند، و پس از آن است که از وجود خود به عنوان یک انسان آگاه میشوند.
طبق باور اگزیستانسیالیستها، زندگی بیمعناست مگر اینکه خود شخص به آن معنا دهد. این بدین معناست که ما خود را در زندگی مییابیم، آنگاه تصمیم میگیریم که به آن معنا یا ماهیت دهیم. همانطور که سارتر گفت: ما محکومیم به آزادی؛ یعنی انتخابی نداریم جز اینکه انتخاب کنیم و بار مسئولیت انتخابمان را به دوش کشیم. بعضی مواقع اگزیستانسیالیسم با پوچگرایی اشتباه گرفته میشود در حالی که با آن متفاوت است. پوچگرایان عقیده دارند که زندگی هیچ هدف و معنایی ندارد در حالی که اگزیستانسیالیستها بر این باورند که انسان باید خود معنا و هدف زندگیاش را بسازد
✍️ در این بیت چنانکه پیداست این نیستی است که بر روی همه ی هستی جریان دارد. نباید فریب جهان و کارهای آن را خورد زیرا تنها ارزش جهان و سرانجام آن نیستی و نابودی است.
در شعر (سوء زن) شاعر مشغله ای جز مرگ ندارد با همه چیز و همه کس و در همه جا و همه حال به مرگ می اندیشد و از مرگ می گوید
در شعر خانم رجائی مرگ پایاپای زندگی در حرکت است و همه جا و در برخورد با همه چیز رخ می نماید. چنان که ایشان مرگ را همزاد زندگی می بیند. پیام شاعر در این سروده بی شباهت به این سخن ریلکه شاعر آلمانی قرن نوزده نیست که گفت در رحم هر مادری دو چیز بالیدن میگیرد مرگ و زندگی»
🚩زن ضجه های شعله کشم را بغل بگیر
تندیس نیم سوز من آتشفشان نبود🚩
🔷انتخاب نادرست قافیه و سلاخی شعر
اگر قافیه یکدست و حل شده در شعر باشد، با رعایت خلاقیت قطعا به شعر کمک میکند، اما اگر بر متن سنگینی کند و نادرست انتخاب شده باشد نقطه ضعف یک شعر محسوب میشود. در این بیت آتشفشان یک قافیه ی ضعیف محسوب می شود چرا که تندیس نیم سوز آتشفشان نبودنش چیز غیر عادی نیست.
قافیه یکی از ارکان شعر فارسی و همراه همیشگی آن است. هر چند در ظاهر با حفظ جایگاه سنتی خود از پس اجزای شعر در میآید و بیت بدو تمام می شود و نقشی ثابت در شکل و اساس شعر فارسی در
همه ی این هزار سال داشته است و حتی از آن به عنوان حد فاصل میان شعر و سخنان موزون یاد کردهاند امروز در مباحث جدید، میتواند فراتر از این جایگاه و نقش سنتی، مورد توجه واقع شود.
ارزش های هنری نهفته در اثر ادبی به مقدار زیادی مرهون حضور قافیه است و شاید یکی از دلایل سخت گیری ادیبان سنتی در برابر نوپردازان، همین رعایت قافیه باشد؛ زیرا در همین دوره نزاع بر سر کهنه و نو در ادبیات فارسی وپیش و پس کردن قافیهها تغییر اساسی در ساختمان شعر نداد و تازه این اندازه هم شنوندگان مسحور ادبیات قدیم را آشفته کرد
استاد شفیعی کدکنی اثرات قافیه ی خوب را در کتاب های مختلف عنوان داشته اند که برای سهولت کار عزیزانم در سایت به شرح زیر خلاصه کرده ام
✔️ تأثیر موسیقایی
✔️ تشخصی که قافیه به کلمات خاص هر شعر می بخشد
✔️لذتی که قافیه از برآورده شدن یک انتظار به وجود می آورد
✔️زیبایی معنوی یا تنوّع در عین وحدت
✔️ تنظیم فکر و احساس
✔️ استحکام شعر
✔️ کمک به حافظه و سرعت انتقال
✔️ ایجاد وحدت شکل در شعر
✔️ جدا کردن و تشخیص مصراع ها
✔️کمک به تداعی معانی
✔️توجه دادن به زیبایی ذاتی کلمات
✔️ تناسب و قرینه سازی
✔️ ایجاد قالب مشخص و حفظ وحدت
✔️ توسّع تصویرها و معانی
✔️القاء مفهوم از راه آهنگ کلمات.
🚩مشتی نفس به چادرِ در مشت من بریز
آب از سرم گذشت، ولی قهرمان نبود🚩
✍️ به زعم من شاه بیت این غزل همین بیت است لایه مندی فوق العاده قوی، دارای الگوریتم کشف برای مخاطب و شعار محور در کنار مضمون از شاخصه های این بیت است.
چادر در مشت میتواند معانی مختلفی را برای مخاطب تداعی کند شاید پنج الی شش معنی از آن میتوان دریافت کرد همچنین آب از سر گذشتن هم وصله ی جوری است که بر آن زده شده است.
استعاره از مهمترین ابزار انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است و بیش از عناصر دیگر شعر در نوآوری و ایجاد سبک شخصی نقش دارد
زبان شاعرها ی جوان و ناپخته به طور غالب به سمت سهلانگاری زبانی پیش میرود، به صورتی که نمیتوانیم تشخیص دهیم که زبان به کار رفته در شعر چه مقدار تند و تپنده است، یا چه اندازه نا آرام و پرشتاب و چه مقدار قطعیت در آن وجود دارد. همه ی ویژگیهای نهفته در شعر حالت طبیعی دارند و خروج از نُرم و طبیعت زبان به جز در کارهای برخی از شاعران جوان و حتی بزرگ سال ما در دیگر مجموعهها شاخص نیست و شاعران غالباً حوصلۀ عرق ریختن و کلمهورزی ندارند.
توصیه ای که به شاعران عزیز میتوانم بکنم اینکه در کارنامه ی شاعری خود سعی کنند در یک خط مستقیم شعر نگویند و از کوتوله ی شاعری به شاعر تمام قد تبدیل شوند.
امید که شاهد آثار پربارتری از سرکار خانم رجائی باشیم.
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
📌 زنانگی در غزل؛ تاملی در ویژگی ها و شاخصه های غزل زنان معاصر نویسنده :
ضرونی قدرت اله
📌 ستاری، جلال؛ سیمای زن در فرهنگ ایران، نشر مرکز
📌 لاهیجی، شهلا؛ شناخت هویت زن ایرانی در گستردهی پیش تاریخ و تاریخ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
📌 -الیاده، میرچا (چشم اندازهای اسطوره) ترجمه جلال ستاری، انتشارات سروش
📌 مارتا نوسباوم و دیگران؛ دربارۀ عشق، ترجمۀ آرش نراقی، نشر نی، تهران
📌 دكتر عباس ماهیار: "عروض فارسی شیوه ای نو برای آموزش عروض و قافیه"،انتشارات نشر قطره
📌 دكتر محمد رضا شفیعی كدكنی: "موسیقی شعر" انتشارات آگاه
📌 محجوب، محمد جعفر؛ تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او، نشر اندیشه
📌 مختاری، محمد؛ انسان در شعر معاصر، انتشارات توس