قرار بود دیشب یک سبد ستاره برای خانه ما بیاوری.قراربود قبل از باران،ستاره ها را به خانه بیاوری.
میان راه ستاره ها باران زده ،نم گرفتند.
کسی ستاره نم دار را مهمان خانه خود خواهد کرد؟
برگردان ستاره ها را هرچه هست،مثل یک هیولا احساسم رامواخذه مکن.
ستاره نم گرفته ،احساسش راپس کوچه بن بست خانه مان پس داد.
نمی خواهم دوباره به میز اعتراف کشانده شوی.
بی هیچ ترسی دوباره انگشت خودرا گاز مگیر
هیچوقت یک ستاره نم دار کنار آفتاب گرم وخشک نخواهد شد.
لبانت رابه گونه ای غریب در حالت یک خواهش متوجه افکار من مکن.
هر چندمیدانم باید منتظر معجزه دیگر بود.چقدر دلت میخواهد اندازه یک ستاره بازیگوش در انتظار یک وعده شیرین ،تمام فریادت را به گوش آسمان برسانی.
دوباره برگرد سرجای اول ،شاید قدرت انگشت گاز گرفته را شبیه یک مهربانی به خانه من بیاوری. باهمین آرامش دنبال یک فرصت، عمق وجودم را درسینه خود پنهان کن.
مبادا آشکار شود آن ستاره ای که برای همیشه نم گرفت .
وبرای همیشه در جادوی یک ابر شکلش شبیه ستاره نبود.
چه فرقی دارد این ستاره با آن ستاره ،وقتی در یک هیجان قالب احساسشان عوض میشود ؟
دیشب باران راه خود را سمت یک ستاره همراه کرد.
آیا ستاره از همراهی باباران چه اندازه غمگین میشود
دیشب یک ستاره تاابد در دل باران نم گرفت
بیچاره ستاره نم دار ،آغوشش بدون چترو کلاه در هجوم باران
وسلام با احترام محمدرضا آزادبخت
هیچوقت یک ستاره نم دار
کنار آفتاب گرم وخشک نخواهد شد.
درودبرشما جناب آزادبخت استادعزیز
بسیارزیباواندیشمندانه بود
عاطفه،عنصرخیال واندیشه ی محکمی دارداشعارتون
قرار بود
دیشب یک سبد ستاره برای خانه ما بیاوری.
قراربود قبل از باران،
ستاره ها را به خانه بیاوری.
میان راه ستاره ها باران زده ،نم گرفتند.
کسی ستاره نم دار را مهمان خانه خود خواهد کرد؟
برگردان ستاره ها را هرچه هست،
مثل یک هیولا احساسم رامواخذه مکن.
ستاره نم گرفته ،
احساسش راپس کوچه بن بست خانه مان پس داد.
نمی خواهم دوباره به میز اعتراف کشانده شوی.
بی هیچ ترسی دوباره انگشت خودرا گاز مگیر
هیچوقت یک ستاره نم دار
کنار آفتاب گرم وخشک نخواهد شد.
لبانت رابه گونه ای غریب در حالت یک خواهش
متوجه افکار من مکن.
هر چندمیدانم
باید منتظر معجزه دیگر بود
.چقدر دلت میخواهد اندازه یک ستاره بازیگوش
در انتظار یک وعده شیرین ،
تمام فریادت را به گوش آسمان برسانی.
دوباره برگرد سرجای اول ،
شاید قدرت انگشت گاز گرفته را
شبیه یک مهربانی به خانه من بیاوری.
باهمین آرامش دنبال یک فرصت،
عمق وجودم را درسینه خود پنهان کن.
مبادا آشکار شود آن ستاره ای که برای همیشه نم گرفت .
وبرای همیشه در جادوی یک ابر شکلش شبیه ستاره نبود.
چه فرقی دارد این ستاره با آن ستاره ،
وقتی در یک هیجان قالب احساسشان عوض میشود ؟
دیشب باران راه خود را سمت یک ستاره همراه کرد.
آیا ستاره از همراهی باباران چه اندازه غمگین میشود
دیشب یک ستاره تاابد در دل باران نم گرفت
بیچاره ستاره نم دار ،
آغوشش بدون چترو کلاه در هجوم باران
امیدوارم که برادرعزیزتان استادمسعود آزادبخت هم برگردند