عازمم پیش خدا

عازمم پیش خدا من امشب ای مردم
هر چه دارید بگویید به من 
تا بگویم به خدا
که شما می دانید که خدا به دلشستگان نزدیک است 
و خودش گفته دعای دل شکسته در هوا میگیرد
من دلم بشکسته
 از یکی از نفرات 
می برم پیش خدا این دل را
که جز این ندارم بهتر
من یک بهانه ای
 سوی او رفتنُ هم حرف شدن
هر چه دارید بگویید به من ای مردم
که دلم بشکسته 
و خدا گفت به من 
تو بیا بنده ای من 
که تو نزدیک ترین کس به منی در اکنون
و کسی نیست بداند که چه اندازه همین
 شیشه ای بشکسته‌ ای قلبت که ترک خورد،
 چه قدر می ارزد الا من 
و منم تنها کس
که تو را می فهمد
فهم آن تنهایی، که کسی از بشران 
فهم ندارند به آن
خوب جایی آمدی ای بنده
و منم شرمنده ،بابت قلب ترک خورده و بشکسته ای تو 
می کنم من جبران
 جای آن بنده که بشکست تو را
و بیا در بغلم و کمی گریه کن و داد بزن
تا که آرام شوی
در همین حال بگو‌
 که تو ای بنده ای من
در چنین حال که در قرب ترین حال ممکن تو به ما جا داری 
که ندانستند آیا این کسان یا نفرات
که دل است مکان و خلوتگه ما روی زمین 
و حریم و تنهایی ما در قلب است 
که منم شرمنده
از تو ام ای بنده 
که چنین بنده ای من دست درازی بنموده به دل بنده ای من 
هر چه خواهی تو بگو ای بنده
که منم بخشنده
و خودت می دانی 
که سزاوارترینم به شکستگانی چون تو 
تو که آن جای ز تو بشکسته 
که حریم و مأمن ما هست هنوز
من خریدار ترک های تو‌اَم در اکنون 
هر چه قیمت بدهی میخرمش
و سزای آن که ملجای بی کسی ات خانه ای ما هست هنوز
یک دل نو به تو هدیه خواهم داد
بهتر از حالت قبل 
و کمی آبدیده
که دوباره پیش ما برگردی
باز هم شرمنده
از تواَم من بنده