عروس دارالفنون

تنش میرزا نویس دست عکاسان و نقاشان
میان دل دل برخاستن‌ها یا سکون مانده



تمام ابیات پرمحتواست و سرشار از آگاهی


هزاران درود بانوی آفاق طلایی

بادرود واحترام خدمت استاد بانوآفاق
استادانه و زیبا بافتید گیسوی پریشان شعر را
آفرین ها دارد حسن قلم عاشق شما

تقدیم به استادبانو آفاق

درود بر شما
زیبا و با صفا بود
زندگی را نقش می زد
قلمتان رقصان
در پناه خدا

درود بر شما سرکار خانم آفاق نازنین و عزیز
بسیارعالی و تاثیرگذار
ناب و دلنشین
دستمریزاد‌ بانو جانم

غزل هایی که بر ویرانه هایش لاله گون مانده
سکان کشتی فاتح شده که واژگون مانده
تنش میرزا نویس دست عکاسان و نقاشان
میان دل دل برخواستن ها یا سکون مانده
هجاها را حجامت می کننداز هر رگش در فین
عروسی از غزل در دامن دارالفنون مانده
تب اشعار زن لالایی هر بیوه مادر شد
که زیر آتش وخاکستر ظلم قشون مانده
تفرجگاه نسلی شد که جای تیشه های عشق
از این آوردگاهش رعشه بر شهر جنون مانده
اناری از دلش سر می کشد تا تیغ گرسیوز
که ژرف سرخ لبهایش به داغ سووشون مانده
از این پیرانه می سازند نقش طاق بستان را
که روی استخوان های شکسته بی ستون مانده
درو کن از تنش این خوشه های ریشه در خون را
که در محراب معصوم نگاهش ردّ خون مانده
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&،،،،
درود بر شما بانوی فرهیخته...
عالی قلم زدید...
شاد باشید...

سلام وعرض ادب استاد بانوی ارجمند علیشاهی عزیز

بسیار بسیار عالی و

پر مفهوم و جالب بود