جمعه ۲ آذر
مرد سرگردان شعری از علی شهری
از دفتر دو سه خط شعر نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۱۶ شماره ثبت ۱۱۵۷۵۱
بازدید : ۱۵۹ | نظرات : ۷
|
|
مثال مرد سرگردان میان لحظه درگیرم
و گویی حال من خوش نیست
و دارم عشق میگیرم!
تپش های بدون مرز و عادت های پنهانی
درونم را تو میفهمی
و حرف ام را تو میدانی
تمام من ز تنهایی به مهر غربت شب هاست
تو می دانی در این حالت چقدر تشبیه من زیباست!
در اندوه غروب تو
تمام عصر ها جمعه است
و چون اینگونه میخواهی، حرفی نیست
چون حکم است
ملالی نیست جز دوری و دردی نیست جز پایان
فقط سرگیجه میگیرم
از این آبان به آن آبان
رهایی نیست از من، از تراوش های مسموم ام
بخواهی یا نخواهی من
به دیدار تو محکوم ام.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس استاد استکی بزرگوار | |
|
درود بر شما استاد رضوی عزیز سپاس از توجه حضرتعالی | |
|
درود استاد گلی ایوری بزرگوار ممنون بابت توجه و راهنمایی حضرتعالی انشالله اصلاح خواهد شد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود