جمعه ۲ آذر
کمی سیاهی ابلق ، کمی سیاهی مطلق شعری از علی شهری
از دفتر دو سه خط شعر نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۵۸ شماره ثبت ۱۱۵۶۸۰
بازدید : ۱۴۳ | نظرات : ۱۰
|
|
غم ام سلامت و دردم علم چو بیرق ضحاک
سکوت سهم من از داد
سقوط سهم من از عمر
شکار می شوم و کاش دمی به بیشه بتابد
کمی سیاهی ابلق
کمی سیاهی مطلق
که تیر رسته ز صیاد
نبیند و نستاند مرا ز بیشه خالی
مرا رسالت دردیست
نهان و مستمر و بسط
که وحی می شودم درد
که وحی می شود از رنج
به جبرئیل امینی
و عزرئیل به کمینی نشسته است که شاید
در آن دمی که نفس را برون برم ز رهایی
بگیرد آن نفس از من
نشاید آن دم آخر نظر کنم عقلایی به تار و پود جهانم!
و من کنون به امیدی که روزی از در رحمت
گشایشی شودم از
کمی سیاهی ابلق
کمی سیاهی مطلق
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس استاد بزرگوار | |
|
درود سپاس بانو ادیب بزرگوار ممنون بابت حسن توجه و بزرگواری تان | |
|
درود بر شما سپاس سرکار خانم یاوری زاده بزرگوار | |
|
درود و سپاس سرکار خانم آهنگران بزرگوار برقرار باشید سایه تان مستدام | |
|
درود و سپاس جناب فتحی بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و خوش آهنگ بود