سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم غزاله ی غفارزاده با نام غیر ممکن نیست که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
شاعری که به تازگی در جمع ما قرار گرفته، کم سن و سال اما با توجه به آثار ارسالی شان به سایت وزین شعر ناب، تبحر خود را در سرایش و جفت و جور کردن مصاریع و ابیات به ما نشان داده است.
قالبی که ایشان در این شعر استفاده کرده چهار پاره است با وزن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
که با اختیارات شاعرانه ی درست به
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع لن
هم تغییر پیدا کرده است.
🔷 ویژگی چهارپاره برای سرودن
قالب چهارپاره که گاهی به غلط، آن را رباعیات پیوسته نیز می گویند، قالبی است که مقارن رواج شعر نو به وجود آمد و آن، مرکب از بندهای دوبیتی است که با هم از نظر قافیه فرق دارند و از نظر معنی اتحاد دارند. هر بند دارای چهار مصراع هموزن است که غالباً مصراع های زوج آن هم قافیه هستند. البته گاه نیز مصراع های اول و سوم و دوم و چهارم هم قافیه هستند، یا هر چهار مصراع هم قافیه هستند، اما، هر بند قافیه ای مستقل دارد.
این قالب شعری (چهارپاره) در دوران پس از مشروطیت ابداع شد و در دهه های ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ در آثار شاعرانی چون: رشید یاسمی، خانلری، توللی، گلچین گیلانی، نادرپور، نصرت رحمانی، ابتهاج و مشیری رواج یافت. اولین چهارپاره را جعفر خامنه ای تبریزی سرود (حدود ۱۳۲۴ ه.ق) و ملک الشعرای بهار، حبیب یغمایی و حمیدی شیرازی و رشید یاسمی و صورتگر، از او تقلید کرده اند.
گفتنی است بعد از رواج اشعار نو، برخی شعرا که قالب هایی مانند غزل را سخت و شکننده می دیدند و جور کردن قوافی برای کل شعر کاری مشکل شده بود و شاعر را در قدر مطلق قرار میداد به ابداع قالبی نرمتر و انعطاف پذیرتر دست زدند. درست است که به لحاظ آوا شناسی سیستماتیک، موسیقی درونی چهارپاره از غزل کم است و به پای موسیقایی غزل نمیرسد اما با عنایت بر اینکه دست شاعر در انتخاب قوافی مختلف باز است لذا اغلب این قالب در بین جوانان موزون سرا رواج یافته است.
✍️
🚩در اشکباریهای چشمانِ منِ تنها
تکرارِ فریادِ غمت، هرلحظه جاری بود
افسردگی؛ تنهایی و با دردها مردن
اینها همه تقصیرِ عشقِ زهرماری بود🚩
علیرغم اینکه شاعر در ساختار درست عمل کرده و با انتخاب بحر رجز موسیقی شعر خود را افزایش داده و از اختیارات درست شاعری استفاده کرده و از صنایع ادبی مختلف بهره برده است اما در محتوا دچار نقص هایی است که در هر بند جداگانه بررسی خواهد شد
🔶
وقتی اشاره به اشک در شعری شده، منبع اشک چشم است شاعر از عنوان چشمان من تنها فقط برای پرکردن وزن استفاده کرده و هیچ گونه تصویر و شعریت خوبی به نوشته ی خود نداده است چرا که واضح است سرچشمه ی اشک چشم است.
✍️ یکی از نقاط قوت این بند رعایت پیوند و تناسب عناصر شعر است و برقرای مراعات النظیرها و حسن تعلیل اما نکته ای که هست سخن سخن موزون است اسیر قدر مطلق افاعیل چیزی برای کشف مخاطب ندارد . بهتر بگویم اگر وزن و قافیه را از این نوشتار برداریم
تار و پودش منهدم میشود و تصویری شگرف از آن باقی نمی نماند.
در شعر باید از تکرار های سطحی به کشف های هنری شگرف رسید.
هنرمند در مقام ابداع هنری، قوه ی خیالی خویش را با اداراکاتی حسی از طبیعت میآمیزد و با حضور و ذوق خود، اثری را میآفریند. او در مقام یک پیامرسان سعی میکند تا پیام خود را (که استوار بر رمزگان یا قراردادهای نشانهشناسانه خاص و افق معنایی مشخص و معلوم است) از مســـیر «حواس ظاهری مخاطب» به وی منتقل کند.
🚩در خوابهایم ماهِ پرمهرِ رخت دائم
در آسمانِ هرشبِ من، خودنمایی کرد
ول کردهام ایمانِ خود را بعد از آن شب که
چشمانِ زیبای تو در قلبم خدایی کرد🚩
✍️ هرچند ضمیر نسبت به انواع دیگر کلمه مانند صفت، قید، فعل، اسم و مقولههای دیگر، تنوع کمتری دارد اما باز میتواند یکی از مهمترین انواع کلمه باشد که شاعر با آن رفتارهای ویژهای داشته باشد و محملی برای خلاقیتها و مقاصد شاعرانه ی خود قرار دهد.
اگر این ضمایر در شعری بیش از اندازه استفاده شود و تکرار سلسله گون داشته باشد قطعا و حتما از زیبایی های شعر خواهد کاست.
مهمترین کارکردهای ضمیر در شعر در دو حوزه ی بافت خرد و گفتمان قابل بررسی است. حوزه نخست شامل ایجاد برجستگیهای زبانی و معنایی است که از طریق ترکیبسازی، تلفیق ضمایر، باستانگرایی، تصرف در جایگاه نحوی، ایجاز، ایجاد موسیقی و… است و در حوزه دوم انسجام متن، ایجاد ابهام و توسع معنایی، تقابل و تأکید معنایی، ایجاد تعلیق و… مهمترین کارکردهای ضمیر در شعر محسوب میشود و اگر این شاخص به درستی استفاده نشود و تابلوهای ورود ممنوع لحاظ نگردد و شاعر ولنگارانه در شعرش ضمایر را بدون دخالت بافت های نحوی موسیقی استفاده کند کلامش به سمت فالش سوق پیدا میکند هرچند در وزن و قافیه درست به نظر آید که همه چیز در شعر وزن و قافیه ی درست نیست و قطعا مهمترین شاخصه ی شعر حس زیبا شناسی آن است.
اگر سرکار خانم غزاله ی غفارزاده دقت کنند متوجه میشوند که استفاده ی بیش از حد ضمیر ها در چهارپاره ای که کوتاه است و از پنج بند تشکیل یافته چه بر سر شعرشان آورده است.
زیبایی و زیباشناسی از زمان های قبل از سقراط به صورت موضوعی فرعی مورد توجه هنرمندان و هنرشناسان و فلاسفه بود تا این که در قرن هجدهم باوم گارتن آن را به عنوان شاخه ای از علوم ثبت کرد. سپس فشنر زیبایی شناسی را بر اساس بررسی تجربی یا استقرایی آثار هنری پایه گذاری و روش هایی وضع کرد که هنوز در سراسر جهان به کار می رود.به لحاظ آن که شعر نیز یک هنر متعالی ارزیابی می شود و هر اثر هنری در بنیان خود زیباست، می توان آن را از دیدگاه زیبایی شناسی بررسی کرد. در شعر ظهور هر عاطفه و احساس در قالب زبانی مخیل شکل می گیرد و با موسیقی مناسب و هماهنگ، توان تاثیر و القا پیدا می کند. بنابراین چنان که نتیجه بحث نشان می دهد زیبایی زبان، موسیقی و تخیل در بخش روساخت ،و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت، ارکان سازنده زیبایی شعر است حال آنکه سرکار خانم غزاله ی غفارزاده در بخش روساخت شعر با ورود به حریم ممنوع ها و استفاده ی نادرست از ضمیر شعر را دیالکتیک من و تویی قرار داده است.
🚩اینجا منم با خاطراتی از تو جامانده
یک مشت دلتنگی، کمی هم اضطراب و درد
بنشین! تماشا کن که این دنیا بدونِ تو
با قلبِ تنهای منِ خسته چهها میکرد🚩
✍️ یکی از ویژگیهای شعر سرکار خانم غزاله ی غفارزاده تأویلپذیری و تحمیل ناپذیری است که هر عاشقی خودش را در آینه او میبیند اما این مولفه کم است و بیشتر رنگ بوی شخصی دارد که اگر بیشتر مورد توجه قرار میگرفت قطعا نتایج بهتری نمود پیدا میکرد و چلیپای اوزان و بحور معنا را دار نمیزد.
مهندسی کلمات که دائم تذکر داده ام یعنی استفاده از بهترین کلمه در جای جای شعر به نحوی که اگر آن کلمه را برداریم هیچ کلمه دیگری را نتوان جایگزین کرد.
و اگر به این امر دقت شود تاویل پذیری شعر هم در یک نمودار لگاریتمی بالا خواهد رفت نه یک تابع سینوسی که فراز و فرود آن محسوس باشد و گاهی در اعوجاج دست و پا بزند.
🚩از زندگی، بیزار و از مردن هراسان شد
آن عاشق تنها که از عشق تو دلگیر است
آن شاعر دلخون که بعد از مردن عشقت
از شعرها و واژههایش خسته و سیر است🚩
✍️ هر واژه در گزینش شاعرانه از دو جنبه مورد توجه قرار میگیرد: از جهت ساختار آوایی واژه و از جهت انتقال و القای معانی. جنبه آوایی واژه، به تنهایی خود دو نقش مهم در شعر دارد: آواهای واژه علاوه بر تقویت موسیقی شعر که از طریق واجآرایی، جناس و دیگر زیباییهای موسیقایی حاصل از تکرار واجها و خوشههای آوایی شکل میگیرد، در القای مفاهیم نیز درخور توجه و در گزینش واژه مؤثر است. وظیفه انتقال و القای معانی دومین نقش مهم واژه در شعر است. علاوه بر این، از نظر معنایی نیز به لحاظ آن که واژه میتواند سه نوع بار معنایی صریح، ضمنی و مجازی القا کند، تأثیر مهمی در گزینش واژگان شعر دارد.
به زعم من گزینش های واژگانی در شعر خانم غفارزاده کمی ضعیف و سست است و گاهی شبیه هم که این امر باعث ایجاد نوعی تکرار تصاویر و همانه گویی در بندها شده است.
✍️ مطلب دیگری که با توجه به تجاربی که در تدریس و شاعری دارم باید عرض کنم اینکه شاعران محترم در ارسال شعر خود عجله نکنند اگر شعری را سرایش میکنند حتما اجازه دهند به اصطلاح شعر بیات شود و بعد آن اقدام به چکش کاری ناروانی های شعر خود کنند و بر واژه ها و عبارات سمباده بکشند تا جلوه ی جلوات شعر بیشتر نمود پیدا کند.
✍️ شاید در ذهن شاعر این شعر تجلی فرد گرایی با ظهور غم عاشقانه شکل گرفته و داد از هجران سر میدهد اما حرکت به سمت رمانتیسم درست واقع نشده است.
چراکه رمانتیسم در اصل بیان آزاد حساسیت های انسان و تأیید حقوق فردی است و حتما سمت و سو به این مقوله تبحر های خودش را می طلبد
✍️ یکی از نقاط قوت شعر این شاعر زبان روز آن است یک سراینده باید فرزند زمانهی خویش باشد و به زبان روزی که به دنیا آمده است و روزی که زیسته است باید سخن بگوید. این تغییر زبان از زبان کهن به زبان روز، کاری سختتر است، که نیاز به یک دوره مطالعه و تمرین و بیوقفه دارد. گرچه رجوع به آرکائیسم در شعر ایرادی ندارد اما بارها گفته ام اگر این مراجعه صورت گیرد باید به نحوی باشد که شعری بهتر و مضمونی بالاتر از آنچه در شعر کهن اولی ثبت شده بگوییم وگرنه قطار کردن یه ردیف واژه هایی که مخاطب را برای فهم آن به سمت لغت نامه سوق دهد مزیت محسوب نمیشود.
🚩میخندم اما از درونْ من اشک میریزم
این است طرز عاشقی؛ ظاهر چو باطن نیست
شاید بیایی گرچه دیر اما نگو هرگز!
میدانم این را بازگشتن، غیرممکن نیست🚩
✍️برای فهمیدن شعر خوب باید هویت شعر را تحلیل نمود. شعر نتیجه ی عواطف و انفعالات و احساسات رقیق یک انسان حساس متفکر است. شعر خوب آن چیزی است که از احساسات، عواطف و انفعالات و از حالات روحی صاحب خود، از فکر دقیق پر هیجان و نگاه گرم تحریک شده ی یک مغز پرجوش و یک خون پر حرارت حکایت کند. علاوه بر آن یک شعر خوب باید آنقدر صور خیال داشته باشد تا از یک کلام خبری صرف بیرون بیاید و از مولفه های کلام غیر معمول معقول اشباع شده باشد.
چیزی که در اکثر بندهای این شاعر میتوان دید خصوصا این بند بیشتر کلام عادی موزون است. البته ناانصافی است که برخی زیبایی های این شعر نادیده بگیریم اما درکل نثر موزون است و مولفه های شعری آن ضعیف است.
لغت، اصطلاحات، حسن ترکیب، سجع و وزن و قافیه، درستی و نادرستی قواعد و مقررات نظمیه، این ها همه در شعر ما تاثیر دارد و تا وقتی توازن بین این اجزا برقرار نباشد شعریت شعر لنگ میزند
✍️ نکته ی مهم
کسی که میخواهد شعر بگوید تصمیمش این است که از چیزی بگوید که دیگران نمی بیند با یک نگاه متفاوت، اینجاست که دنیای یک شاعر با دنیای دیگران متفاوت است.
همانقدر که ایجاد ارتباط میان اشیاء و پدیدهها در تازگی و اهمیت تصویر اهمیت دارد، به همان میزان انتخاب ساختاری برای بیان این ارتباطها نیز مهم است و چه بسا تصویری کهنه و تکراری با استفاده از ساختار زبانی تازه، روحی تازه بپذیرد.
تصویرسازی در شعر نیاز به شناخت و مهارت زیادی دارد. یعنی به بیانی تا زبان و ویژگی های طبیعت با شاعر آشنا و به تعبیری دوست و رفیق نشوند امکان تصویرسازی میسر نخواهد افتاد.
امید که شاهد آثار پربارتری از این شاعر باشیم
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
✔️ترجمان البلاغه، نوشته ی
رادویانی، محمّد بن عمر
به تصحیح و اهتمام پروفسور احمد آتش
✔️
حدایق السّحر فی دقایق الشّعر،
نوشته ی رشید وطواط
به تصحیح و اهتمام عبّاس اقبال
✔️
شناخت شعر نوشته ی
ناصرالدین شاه حسینی