شنبه ۲۹ دی
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
باید که عمق باور خود را بیان کنم
تا از نهان، علائق دل را عیان کنم
از هرچه فهمِ مرا به بازی گرفته تا
خون جگر، ز رود روانم روان کنم
از عادتی که راه، به بیراهه می برد
تا رغبتی عقیده شکن، بر زبان کنم
خوابم، اسیر بستر کابوس می شود
چون میلِ ساز تازه تری ناگهان کنم
من از مدارِ باور خود دور می شوم
تا طعم کهکشان تو را، امتحان کنم
لب، از لبان بستۀ خود باز می کنم
تا شربتی ز جامِ لبت نوش جان کنم
فرصت برای راز نهفتن، هزینه شد
باشد که رازِ کهنه، برون از نهان کنم
از این به بعد، دگر به آهنگ زلف تو
رقصی بر اعتبار خودم آن چنان کنم
کز مرز زهد و میل به توجیه بگذرم
خالی ز ترس، قصد میِ ارغوان کنم
آهنگِ جمعِ دلکشِ مستان و مطربان
فارغ ز طعن و تخطئهٔ این و آن کنم
خاک از رخ رابطه بروبم به میل تو
جان را نماد ارزش تو در جهان کنم
عمرم، اگر کفاف دهد، نردِ عشق را
در پیچ های پوچِ زمان، نردبان کنم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آموزنده و زیبا بود