سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 23 ارديبهشت 1404
    17 ذو القعدة 1446
      Tuesday 13 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        سه شنبه ۲۳ ارديبهشت

        گلوله ی سربی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۰۶ شماره ثبت ۱۱۵۲۹۹
          بازدید : ۱۲۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        گلوله ی سربی
         
        خط تولید به راهست ، روی تسمه نقاله
        شیرِمرغ تا جونِ آدمیزاد پیدا میشود ،
        درمغازه ی کوچکِ بقاله
        اگرکه خود گم شود میانِ آنهمه شلوغی ،
        حق داره
        یه کاسه ای زیرِ نیم کاسه ست که عمه ها ،
        ناسزا شنوی شبانه روزند و،
        عِزّ و قُربی دارد خاله
        فکرمیکنم ادامه ی دعوای ،
        عروس و خواهرشوهرست
        اما هیچوقت ، هیچکس ، به گفتنِ هیچ ناسزا و لیچاری ،
        حق نداره
         
        هنوز لَوَندی ، آس و پاسِ خیابانهاست
        با دوجفت ، چشم و ابرو،
        دینِ طرف را ربوده آتیش پاره
        امان ز دستِ نفسِ امّاره
         
        ازکوچه خیابان ، صداهایی می آید ،
        کسی را شنیدم گفت : نواره
        دیگری گفت : نوار که پا نداره
        یه ساختمانِ اصولی ساز دراین شهر بود
        دیروز دیدم آواره
        یه آواره به من گفت : آقا ساعت چنده ؟
        گفتم ساعت ، به وقتِ شفاست ،
        گفته ام را تأئید میکند غوغای نقاره
         
        هنوز ناتوان ز خریدنِ یک مُشت بادام ،
        چرخیِ محل ، داد میزند : چغاله ، چغاله
         
        هنوز شبها ، ز سوی کوهستان ،
        صدای زوزه می آید
        فکرمیکنم صدای شکنجه ست ، اما میروم بخوابم ،
        خودم را به حماقت میزنم و به خود میگویم :
        زوزه ی شغاله
         
        الآن برای مان ، بسانِ سیاهه ی زمستان است
        دعا میکنم صبح که ازخواب پاشدم ، بهاره
         
        مغزم درد میکند
        شیارهایش چرا بطورِ طبیعی شخم نمی خورَد ؟
        نتیجه ی ظلمِ چکش ها و، چندین و چند مُغاره
         
        من ، همه اینها را به خوبی می بینم
        گرچه اکثراً خاموشم
        چشمانِ روحم ، شُکرِخدا ، بسانِ چشمانِ عُقابه
        گرچه روحم به دستِ نااهلان " نه خدا "
        دائم در عِقابه
        این کیست که دائم زاغ سیاهِ مرا چوب میزند ؟
        آری همین که صورتش ، کمین کرده در نقابه
        کار و زندگی ندارد او؟
        خوابش نمیگیرد برود کمی بخوابه ؟
        با حضورش مثلِ حضورِ باقیِ ستمگران ،
        زندگی ام  چقدر تلخه ، همچون زهرِماره
        او همه هدفش اینست ، که همه ایمانم را بقاپّه
        همه ی اندیشه های من را ،
        چه سورئال و چه رؤیا و چه واقع
         
        خدا وکیلی دراین میانه ببینید که کی در رفاهه ،
        سرنخ همانجاست
        دستم به دامانت ، کَمَکی کُمَکی ، اِی نفْسِ لوّامه
         
        چشمم را به روی همه شان می بندم
        حتی دیدنشان هم ، دارد بی شک ، کفّاره
        درمیانه ی شعرم ، مثلِ مرحوم عشقی
        یه گلوله ی سربی ،
        ز ناکجا ازپشتِ سر نامردانه ،
        به مغزم اصابت کرد
        فعلاً منم و خون و فوّاره
         
        بهمن بیدقی 1401/9/5
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۵۶
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۰۰
        با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
        لطف دارید
        سپاسگزارم
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۰۶
        درود بر شما بزرگوار خندانک
        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۸
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        سپاس
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۵۴
        درود بر شما ادیب گرامی خندانک
        طبع‌تان مانا خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۰۵
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        لطف دارید
        سپاسگزارم
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۲۶
        سلام و درود
        طولانی،ساده و زیبا👏🌹


        بدرخشید
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۵۹
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        لطف دارید
        سپاسگزارم
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۲۱
        سلام جناب بیدقی
        احسنت بر شما بزرگوار
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۴:۵۱
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2