اوه اوه جناب استادبزرگ اومده اونم نه باخط کش با چوب وفلک وشلاق من که باید دربرم
ماشاالله چقدرم زیاد نوشتین چقدر منظم ومسلط وباحوصله الحق که استادید
گذشته ازشوخی اون تنبلی راخوب آمدید تنبلی درکنارعدم تمرکز این روزها دلیل برطرف نکردن این مشکلات ریزشعرای منه
خدایی اش من یکی باید چوب بالا سرم باشه
بازم مثل همیشه آموختم درکلاس پرباردرستان استاد بزرگوارم
چقد عالیه که استادی سخت گیر وهمه چیزدان درکنارماهستند دراین سایت ویرایشش زدم باتوجه به صحبت های شما عزیزان تنبلی راگذاشتم کنار به این صورت :
باکدامین واژه ها بازی کنم
ازکدامین غم قلمرانی کنم
لااقل بگذاراینجا باخودم
کنج این دفتررجزخوانی کنم
با کدام آرایه ها پوشش دهم
این همه دلتنگی واندوه را
این هجوم ممتد دلشوره ها
بی صدا از پا درآرد کوه را
هرطرف با ایل خود چادرزده
دردی وهرگوشه غوغایی به پاست
شادمانی پر زد ازدنیایمان
آه این سیاره کانون بلاست
سرخوشان مست قدرت بی خیال
زخم روی زخمهامان چیده اند
خنده ازلب هایمان کوچیده است
نسخه ی دلواپسی پیچیده اند
مرگ شیرین تر شد ازاین زندگی
درجهانی عاری ازصلح وصفا
مهربان خالق خودت کاری بکن
تاکه آرامش شودمهمان ما
رفته خواب ازچشم خونین زمین
تنگ ترشد حلقه ی کابوس ها
زیربار رنج دوران مانده ایم
خسته از جولان بی ناموس ها
خسته ایم از فصل بی پایان ظلم
گریه ها،فریادهای بی ثمر
کاش می شد، باز اینجا لحظه ای
گوش های بسته ی همواره کر!؟
✍ #جمیله_عجم(ب.و)
با درود و احترام به نظر بعضی دوستان در خصوص قافیه کردن پسوندها بنده هم به سبب اینکه سالها قافیه و عروض را در مدارس تدریس می کردم؛ عرض میکنم: قافیه کردن پسوندها هیچگونه اشکالی ندارد و از این نظر که گذشتگان و بزرگانِ علم عروض آنرا روا دانسته اند و پسوند ها در حکم واژهی قافیه هستند .
دلم جز مهر مهرویان طریقی( بر) نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن ( در) نمیگیرد
که (بر و در) باهم قافیه شده اند
چنان صورتش بسته تمثالگر
که صورت نبندد از آن خوبتر
در بیت بالا نیز پسوند ( گر ، و ، بر ) قافیه شدهاند و الحاقی نیستند.
( ان ) جمع اگر تکرار نشود و تنها یکبار در شعر آورده شود ایرادی ندارد و کل شعرا از گذشته و حال از این اختیار استفاده کردهاند از جمله خودم هم به ندرت این کار را کردهام حالا ممکن است به سلیقهی فردی خوش نیاید.
از مولوی
نک بهاران شد،صلا ای لولیان
بانگ نای وسبزه و آب روان
ان ) در لولیان جمع ولی در روان جزئی از کلمه است هزاران نمونه وجود دارد که ذکر آنها مقدور نیست.
و نکتهی دیگر اینکه سعدی ، حافظ ، فروسی ، و مولانا و ... همگی سرمایههای ادبیات ما هستند قرنها از نام این بزرگان گذشته است در حالیکه آنها همچنان مورد احترام جهانیان هستند باید به چشم احترام به آنان نگریست و اشعارشان توسط ادیبان چیره دست تصحیح شدهاند گاهی در ویرایش و چاپ اشتباهاتی می شود و نباید به حساب آنان گذاشته شود .
با این تفاسیر اشتباهی در قوافی استفاده شده نیست هر چند اگر استفاده نشود زیباترند.
با پوزش بسیار