سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      گلایه

      شعری از

      احسان قدیری

      از دفتر شعرناب نوع شعر افراغ اندیشه

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۲ ۲۲:۱۱ شماره ثبت ۱۱۳۰۱
        بازدید : ۱۹۳۲   |    نظرات : ۳۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر احسان قدیری

      خدا چرا لج کردی و یه کم با ما را نمیایی
      آخه چرا مثل همه تو هم که مارو تنیخوایی
      هرچی گلایه میکنم بازم محل نمیذاری
      آخه چرا گل امید تو قلب من نمیکاری؟
      چراغ راه من دیگه سوخته خراب نیست به خدا
      اگه یه سوسو بکنه نمیشم از راهت جدا
      میشه بهم نشون بدی راه درست و درمونو؟
      اصلا بیا خودت بشین بگیر تو دستت فرمونو
      بیا با هم آشتی کنیم تو دامنم ثواب بذار
      توی ِ کبابی داد بزن رضا دو سیخ کباب بذار
      ندار که نیستی پس بیا دست ندارارو بگیر
      اگه نمیخوای داد بزن هیچی نگو برو بمیر
      باشه میمیرم اما تو بهم یه قولی رو بده
      اونجا که اومدم بهم قول یه جایی رو بده
      یه جای خوب مثل بهشت،هوری با چشم عسلی
      نیام اونجا بازم بدی آدرس کوچه بغلی
      آخه با این همه گناه که واسمون مقدره
      شعر که میگم میگن نگو اینم گناه اکبره
      پس،سپس،بنابراین،لذا باید اینو بگیم
      که خفه خون بگیریمو ازمشکلاتمون نگیم
      از ناله هامون که میگیم میگن یارو کافر شده
      میگن که این یارو خره یا شایدم قاطر شده
      تا کی باید بشینیمو از هیچ جا و هیچی نگیم؟
      باید پاشیم ، بشینیمو باز دوباره هیچی نگیم
      میگن که دیوار موش داره
      موشِ تو دیوار گوش داره
      هیس خفه شو،تعجب و یه عالمه خط سکوت
      اینجاست که آدم خر میشه میزنه به خط سقوط
      مگه نمیگند که اینا هر بار خدا رو یاد کنی
      یهو زیر فشار بغض قبقباتو تو باد کنی
      اینا میگند که اینطوری خدا تورو یا میکنه
      اشکِ روی گونه هاتوبا دست خود پاک میکنه
      یه فاصله باید گذاشت جای یه قطره اشک و رفت
      ..........باید دیگه حرف نزم شاید  باید دفترو بست          92/01/29
                                                                              23:11
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      6