میانِ ظلمت سرای دل شد فروغِ عشق آنقَدَر نمایان
که از پسِ موی شب تو گویی شده ست روی قمر نمایان
دلم سیاه است اگر چه ماتم؟ به شعله ی عشق امیدوارم
اگر زغالی بگیرد آتش ، بر آید از آن شرر نمایان
به محتوای نشاط هرگز نمی رسد آن که غم ندارد
اگر که ضدّیّتی نباشد ، شود معانی مگر نمایان؟
اگر که خاطر حزین نباشد نمی شود شعرِ تر شکوفا
اگر که آیینه ای نباشد نگردد آهِ جگر نمایان
به دستِ مفهوم خیزِ چشمش چنانچه طبعِ هنر بیفتد
اگرکه پلکی به هم رساند شود هزاران اثر نمایان
کرانه ای بس خطیر باشد کنارِ دریای دردمندی
مقیمِ آنم اگرچه موجِ خطر شود سر به سر نمایان
چگونه گرگی ندیده بالان به در بَرَد از کمینِ غم جان؟
نمی شود هیچ مردِ میدان ، مگر به گاهِ خطر نمایان
میانِ بازارِ پاکبازان ، هر آنکه دستی نشوید از جان
درون صندوقِ دل نگردد درآمدی جز ضرر نمایان
اگر به سر فکرِ بُرد داری بباز چون «منتظر» روان را
که مقصدِ راهِ عشق باشد فقط در این رهگذر نمایان
حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
غزلی زیبا خواندم از قلمتان
جهت استحضار دوستان عرض کنم
این وزن که بر رکن مفاعلاتن است در علم عروض از ارکان نادر
که خیلی کم استفاده شده و در آثار برخی شاعران مثل خواجو
دیده میشود
♦️ خواجو هفت وزن نادر دارد:
1. مفتعلن مفتعلن مفتعلن فع
2. مفاعلاتن مفاعلاتن
3. مفتعلاتن مفاعلاتن
4. فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
5. مفتعلاتن مفتعلاتن
6. فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن
7. فعلاتن مفاعلن فعلاتن
🔵وزن شعر شما
وزنی است شدیدا ریتمیک که موسیقی دان ها این وزن را پایه ی گام ها و کوکی برای سازها میدانند
برخلاف عرف معمول این رکن به جای چهار هجا از پنج هجا تشکیل شده و این کار شاعر را در رساندن موسیقی شعر بسی زیبا تر میکند
تحقیقی دارم در ارکان پنج هجایی که ان شاء الله بعد از تکمیل ارائه خواهد شد
به هر حال باید بر شما آفرین گفت
بمانید به مهر و بسرایید