در عقل نگنجد

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود
پر معنی و موثر

سلام و عرض ادب جناب قانع عزیز و بزرگوار

یاد مطلعی از یک غزلم افتادم:

ای خوشتر از صدای رسای تو هیچ چیز
در گوش نیست غیرِ صدای تو هیچ چیز

عرض ارادت استاد قانع بزرگوار
فلسفی و عرفانی جالبی قلم زدید
من همیشه با خودم به معنا و خروجی افکار و اخیال می اندیشم
مثلا وقتی تمام از اوصاف لایزال الهی می گوییم و در جایی
خیلی راحت به این جمع بندی اتفاق نظر داریم که
که: آنچه در وهم نیاید ان است
خدا در افکار نمی گنجد
پس چگونه بشر مخصوصا ادیان ابراهیمی حتی افکار خدارا نیز می دانند
مثلا: :
خدا با گل ادمی را سرشت با خود چنین گفت که از روح خود بدمم
اینجا نیز به گمانم چیزی شبیه به ان بود
افرینش نامحدود را بشر چگونه فهمید؟
یا اینکه تصور نامحدود ممکن نیست ،چگونه این جمله متناقض را الگو کردیم
در عقل نگنجد ...که ان را توضیح می دهیم
البته من در نوشته شما نقد ندارم
بالاتر نیز گفتم در افکار خودم نقد دارم که اینجا چون چنین نوشتید
گفتم تا بلکه از نظر و نگرشتان کمکی گرفته باشم
سرافراز باشید 🌹🌹🌹

سلام و درود
میفرماید
چون که باکودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
در درک ذات وجود اقدس الهی ما از کودک هم کم تریم
حضورتان گرامی

سلام جناب. تهرانی
احسنت بر شما

سلام وعرض ادب
زیبا وبامحتوا سرودی بود
استادبزرگوار وعزیز
هزاران درودتان باد

سلام و احترام جناب قانع ادیب
مضمون خوبی دارد و می تواند بسیار مورد بحث قرار گیرد
درودتان