سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 بهمن 1403
    28 رجب 1446
      Monday 27 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وداع از اين دنيا براي ما بسيار نزديك است، ولي ما آن را بسيار دور مي‌بينيم وگرنه اينقدر با هم نزاع نداشتيم. محمدتقی بهجت

        دوشنبه ۸ بهمن

        رویایِ رویا

        شعری از

        رویا ادیب (نازبانو)

        از دفتر نیمای من نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۱۵ شماره ثبت ۱۱۲۶۶۸
          بازدید : ۵۵۷   |    نظرات : ۶۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رویا ادیب (نازبانو)
        آخرین اشعار ناب رویا ادیب (نازبانو)

        دیدمش گفتم منم
        اما چرا نشناخت او؟
        گفتمش:جانا، منم!
        رویایِ رویاهای تو
        آنکه روزی در بَرت از
         جان شیرینش گذشت
        جار رسوایی زدی
        دیوانه ای از سرگذشت
         
         
        رفتمت از کوی تو
        با یک دل ماتم زده 
        حال دیدی حال من
        با یک نگاه سرزده
        عهد و پیمان بسته بودی
        زیر پا انداختی
        آنچنان در خود شکستم
        دیدی و نشناختی
         
         
        من همانی ام که گفتی
        چشم تو جامم شده
        عشقت ای جان اعتبارِ
        هستی ونامم شده
        بودنت روحم شده
        این بود ورد هر شبت 
        من که جان میدادمت
        با یک اشارت از لبت 
         
         
        راستی آن شب چه شد؟
        گفتی بیا وقت قرار
        با چه حالی آمدم
         با حالتی آشفته، زار
        آمدم اما نبودی ! نه
        چرا یک نامه بود
         نامه ت هوش از سر و
        جان و وجود من ربود 
         
         
        وعده ی دیدار ما
        در آخرت رفتم همین !
        دیده بودی ریزش کوه ؟
        حالم من هم شد چنین
         
         
        بعد آن شب روزهایم
        تا ابد پاییز شد
         درد از چشمان من
        بیرون زد و سر ریز شد
        آرزوهای قشنگم
        یک به یک مدفون شدند
        حال میدانم چرا؟
        دلداده ها مجنون شدند 
         
        کاشکی امروز هم
        اصلا نمی دیدم تو را
        باز دردم تازه شد
        گفتم منم!گفتی شما؟؟
         
         
        #نازبانو
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6