ز حوالی نفس به انتظار سپیده نشسته ام
ز همه بحث عبث خلق به راه بند نشسته ام.
--
بارالها همه اندیشه همه کار و عمل را
در پی او چون سیل خروشیده نشسته ام.
--
از میان ابر های فلک کشیده ی سپهر
در پی او چون ماه دیوانگان نشسته ام.
--
در حوالات با خود نمودم اندیشه ایی چند
چرا همه را سوا و در سوگش نشسته ام؟
--
سپهر خروشان گشت و شد حقیقت آشکار
او عفریتی و من پریشان حال نشسته ام.
--
از آشفتگان ایرانی مرا هست تا ابد حکایت
نفس خویش را باید به سختی کرد ملامت.
--
در جام باده ی او چون من مست گشتم
همه بازگشت ها را به عرش نشسته ام.
--
خروشید و تار زد و همه را آشفته نمود
مرا چون عیاران ساده همی نشسته ام.
--
دیده بگشودم و سر را به سپهر کردم باز
ققنوس سپیده آمد و من فرح نشسته ام
--
پلک ز دیده نیاید چنین آسان و ققنوس
بال گشود و در سفینه نجات نشسته ام
--
از فراز سپیده دم سیمرغ و ققنوس آیند
از جرگه ی دل پاکان، رستگاران به بال آیند
--
قدم هایم رو به لعل زیبای بال ققنوس اند
از جرگه ی مومنان من رستگاران نشسته ام
صلوات.
شعرتان را خواندم ولی انتظارم رابه عنوان
یک قصیده برآورده نکرد ...
تعریف قصیده:
((قصیده شعری است که قافیه مصراع اول با قافیه های مصراع های زوج مصراع های دوم یکسان است و تعداد ابیات آن از ۱۵ بیت بیشتر است.
در قصیده، مصراع اول با مصراع های زوج مصراع های دوم هم قافیه است مانندغزل اما تفاوت زیادی ازلحاظ فرم ومحتوا وقالب با غزل دارد
ارکان اصلی قصیده از شش بخش تشکیل می شود:
۱- مطلع:
بیت اوّل قصیده را مطلع می نامند که باید در لفظ و معنی جذّاب و دلنشین باشد و دو مصرع آن هم قافیه باشد.
۲- تغزّل:
بیت های ابتدایی قصیده که به مدح و ستایش شخص یا معشوق و توصیف زیبایی های آن پرداخته باشد، تغزل نامیده می شود. در صورتی که در بیت های اول، شاعر به توصیف طبیعت و تداعی روزگار جوانی پرداخته باشد نیز،به آن تشبیب یا نسیب گویند.
۳- تخلص:
تخلص، بیت یا بیت هایی است که شاعر بطور ماهرانه ای با استفاده از آن، برای خارج شدن از مقدمه و تغزل و وارد شدن به تنه اصلی قصیده، از آن استفاده می کند. معنا و مفهوم تخلص در قالب قصیده، با قالب شعری غزل متفاوت است؛ در قالب شعری غزل، تخلص، نام شاعر یا عنوانی است که شاعر برای معرفی خود در شعر به کار می برد.
۴- تنهٔ اصلی قصیده:
اصلی ترین بخش قصیده، تنه اصلی قصیده است که تمام مقصود و منظور شاعر را شامل می شود. این تنه معمولاً شامل مضامین و محتوایی مانند مدح و ستایش، وصف، موعظه، پند و اندرز، عرفان و اخلاق و مسائل اجتماعی و سیاسی است.
۵- شریطه و دعا:
شاعران معمولاً در ابیات پایانی قصیده با ذکر شرط هایی برای ممدوح خود آرزوی دوام و بقاء می کنند.
۶- مقطع:
بیت آخر قصیده مقطع نام دارد که معمولاً شاعران در آن به هنرنمایی پرداخته، در انتخاب الفاظ و مفاهیم تلاش زیادی می نمایند.
وجه تسمیه
الف) از جهت ردیف و قافیه:
چنانچه واژه قافیه قصیده مبتنی بر الف باشد آنرا قصیده الفی گویند و اگر مبتنی بر ب باشد آنرا قصیده بائی یا بائیه گویند و در تمامی حروف الفبا بر همین منوال است.))
باتوجه به تعاریفی که ازقصیده درمتن بالا داشتم شعرشما ازلحاظ وزن وقافیه ها کلا دچاراشکال است وباید درست شود اگر می خواهید کلاسیک بگویید بیشتر باید روی وزن سروده هایتان کارکنید قافیه ها هم مشخص نیست
قافیه چیست:
هر شعر نظمی باید قافیه داشته باشد. برای تعریف قافیه باید بگوییم : به کلماتی که در انتهای هر مصراع بیایند + هم وزن باشند + در حرف آخر با هم مشترک باشند ، قافیه گفته می شود.
بنابراین باتوجه به مصراع اول شعرتان سپیده قافیه است وباید بقیه ی مصراع ها هم قافیه ای داشته باشد که هموزن سپیده باشد ودرچند حرف پایانی مشترک باشده مثل فریده _سفیده وغیره ولی این شعر اصلا قافیه ندارد
به این قصیده ازسیف فرغانی دقت کنید:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان بشما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این (گل) ز گلستان شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگطبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان خوهم (که) به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
ببینید ردیف کلمه ی بگذرد است ودرهمه ی بیتها تکرارشده وقافیه درمصراع اول جهان ودرمصراع دوم زمان است وبقیه ی بیتها هم به همین منوال قافیه دارند
قافیه های دیگر این شعر عبارتند از :
آشیان ،بوستان ،دهان،سنان،ظالمان،نکسان،کمان،چراغدان،زبان،کاروان واختران
این کلمات همه بریک وزنند ودرهمه ی آنها درآخرش( ان )تکرارشده
وشعرشماهم باید قافیه اش درست شود.
سری به اشعاردیگرتان هم زدم بااجازه تون وبیشتر شعرهایتان ازنبود وزن واشکالات قافیه رنج می برند حیف است اینقد زحمت می کشید ومی نویسید ولی وزنش دچاراشکال اساسی باشد کلا دلنوشته یا شعر سپیدنوشتن بهتر است از کلاسیک گفتنی که وزن شعر خراب باشد حالا بماندکه دربرخی جاها هم ضعف تالیف دارید ....
البته ناگفته نماندکه نوشتن وتمرین وتکرار خودش عالی است ونباید ناامیدشوید همین که دست به قلم می شوید بسیار خوب است .
ببخشید که فضولی کردم چون گزینه ی نقد بازبود ازجهت همدلی خواستم نکاتی راخدمتتان عرض کنم وجسارتم راخواهیدبخشید بزرگوارکه تیک نقدزدم تابقیه ی دوستان هم ازنکات آموزسی بهره ببرند !
همه ی مادرابتدای راه نوشتن ازاینگونه اشکالات داشته ایم وباتمرین ونوشتن وخواندن وتلاش بهتروبهترشده کارامون
برای اینکه وزن شعر به صورت سماعی بیشتر دستتان بیاید
باید اشعارکلاسیک موزون را زیاد بخوانید بخصوص ازشاعران امروزی ....
وروی قالبها هم کارکنید وبیشترمطالعه کنید تا کم کم پیشرفت بیشتری حاصل شود
موفق باشید