سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
شعری پیش رو داریم از جناب مجتبی شفیعی (شاهرخ) که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
برخی سروده های بزرگانی مانند جناب شفیعی جامع الشرایط است برای نقدی که هدفش چیزی جز آموزش برای نسل نو آموز نیست که ان شاء الله به این هدف برسیم
شعری با ردیف تقریبا بکر (شرمنده) با مضامین بلند اجتماعی و سیاسی در کلامی امروزی منعقد شده است.
🔵 بارها و بارها نقش زبان روز شعر را در تاثیر آن بر مخاطب نگاشته ایم که دیگر نیازی به تکرار مکررات نیست.
♦️نکته ای که قبل از شروع نقد باید یادآوری کنم این که
بر اساس آمار دیداری از کل اشعار سایت برای سرایندگان موزون، اکثر نوآموزان و تازه کاران شعر که افتخار آشنایی با قلمشان را در این سایت وزین داریم مشکل وزنی یا ایراد قافیه در اشعارشان هست.
مطالبی مفید توسط مدیریت سایت و برخی دیگر از دوستان درج شده که ان شاء الله از این مطالب حداکثر استفاده را بکنند
و تنبلی نکنند و نگویند شعر ما دلی است و در قید و بند وزن نیستیم اگر موزون می سرایید باید وزن و قافیه درست باشد تا شعریت پا بگیرد که مراحل بعدی هنوز در راه است.
برگردیم به شعر جناب شفیعی
♦️مهمترین شاخصه ی یک شعر خصوصا اشعار امروزی چه در حوزه ی مدرن، پسا مدرن و یا آوانگارد، کشف است حال ممکن است این کشف ساده ویا در لایه های پیچیده ی در هم تنیده باشداما مخاطب با پا گذاشتن بر این کشف حس خوشایندی از خواندن شعر را در خود پیدا میکند. شاعر در مطلع غزل خود به زیبایی این کشف را در اختیار مخاطب قرار میدهد و بیهوده مُردن و عبث جان دادن را در کلامی نافذ و برای اشکنه مردن تعبیر میکند که در نوع خود کم نظیر است.
صنایع مختلفی از قبیل مراعات النظیر، تشبیه ها، واج آرایی در این بیت خودنمایی میکند که باید در مجال دیگر نقدی بر ساختار انجام شود.
♦️ نکته ای که در بیت دوم نظرم را جلب کرد واژه ی آخر ترین چاه بود به زعم من شاعر برای اینکه عمیق ترین چاه را مثال بزند خواسته از این واژه استفاده کند اما آخر ترین چاه عمق را نمیرساند ممکن است اولین چاه از آخری عمیق تر باشد
و قص علی هذا
♦️ نکته ی دیگر بیت دوم این که شاعر به خوبی از پیچیده گویی فرار کرده و سلیس و روان محکومیت بالا نشینی اغیار را یاد آور شده است. ذهن مخاطب اگرچه در خوانش و تأویل شعر آزاد و رهاست اما این رهایی باید در ساختی منطقی شکل بگیرد و اگر دور از این منطق باشد شعریت شعر می لنگد
توجه داشته باشید که چند خوانی و چندمعنایی در شعر بسیار لذتبخش است اما ابهام و اغتشاش معنایی نمیتواند امتیاز مثبت آن باشد چراکه به جای بخشیدن لذت کشف به مخاطب او را سردرگم و گیج میکند.
♦️ سر شب اشرفین مخلوق تو ،دیوانه ای را خورد
بجز این خود خوری، چون در ویارم نیست، شرمنده!
بیت سوم را میتوانم به عنوان شاه بیت این غزل معرفی کنم
به بهترین نحو ممکن شاعر با کلامش سقوط در خود را بیان داشته است. مضمونها باید با چفتوبست محکمی به شعر وصل باشند و فضا و حال و هوای آنها هم باید با بافت کلی شعر متناسب باشد. غزل نیاز به فضایی عاطفی دارد که بتواند
مخاطب را در وسطِ شاعرانگی ها مستدام نماید کاری که جناب شفیعی به خوبی از عهده ی آن در این بیت آمده است.
♦️ نکته ای که با خواندن بیت چهارم جناب شفیعی در ذهنم تداعی شد که به عزیزان نو آموز بگویم این که
آرایه ی حسن تعلیل را در اشعار خود فراموش نکنند گاهی اشعاری میخوانم که مصرع اولش را آنقدر زیبا آورده که راغب میشوی دنباله ی شعر را بگیری اما چون شاعر به این نکته توجه ندارد مصرع خود را روی هوا رها کرده و به دنبال مصاریع بعدی می رود. شاعر باید دلیلی برای هر سخنی که میگوید بتراشد وگرنه شعر و مصرع و بیت ابتر باقی خواهند ماند.
♦️ در بیت پنجم هم پارادوکس و هم ساختار شکنی آگاهانه است چه در آمدن لبخند برای تسلیت و چه وجود اشک و سیب
بیت جوری جفت و جور شده که مخاطب را در دانایی خود نگه میدارد و می بیند ساختار عمدا شکسته شده است
♦️ در بیت ششم اتفاق خاصی نیفتاده نه تصویر بکر است نه نوع نوشتن دور از کلیشه. نکته ی خاصی هم که اتفاق افتاده عدم توجه شاعر به ردیف باعث شده قافیه در این بیت کمی نچسب باشد و بر جان شعر رخنه نکند. در واقع هر چقدر کلمات در شعر چسبندگی عمقی بیشتری داشته باشند و درست مثل یک جورچین کنار هم چیده شده باشند و به صورت شبکه ای و چند بعدی به هم مربوط باشند، همانقدر خوانش دقیق، مفهوم رسا و شعریت شعر در محور چند بعدی میچرخد تا محور یک یا دو بعدی حول فاصله های عرضی و طولی و حاصل، تابعی است پیوسته نه نردبانی
♦️ در ابیات پایانی پس از فراز و فرودها در تابعی سینوسی
دوباره شاعر بر نقطه ی ماکزیمم تابع قرار گرفته و باز سخن، سخن درد اجتماعی است در قالبی نو مبتکرانه و تهاجمی
استفاده از کلماتی مانند وارانه عمدی است بی نظیر و زیبا برای دیدگاههای جامعه شناختی شاعر و سوق دادن مخاطب بر دردهای خودساخته ی جامعه که با آغاز از فقر و در پایان به فقر میرسد.
آغازش اشکنه و پایانش دنبلان که هر دو در ادبیات مظهر کمی و فقر و نداری است. یکی از نقاط قوت شعر جناب شاهرخ راحت الحلقوم نکردن شعر برای مخاطب در مصاریع پایانی است. مخاطب باید خود را در وضعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شاعر درگیر سازد تا بتواند به نتیجه ی درستی از شعر برسد.
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی