درود فریاد عزیزم
سپاس از حضور و نظرات ارزشمندتان
در مورد جابجایی مفاهیم در آموزه به این صورت:
زمینی فکر کن، آسمانی عمل کن
موافق نیستم. به نظم بیشتر بر ابهام می افزاید و نقض غرض آموزگار هم هست.
اما نقد شما را در ابتدای مطالبتان قبول دارم و در ادامه برای رفع ابهام و تبیین برخی ابعاد آموزه، توضیح می دهم.
«آسمانی فکر کن»، به بیان ساده می خواهد بگوید به جهان پس از مرگ بیاندیش و دامنه نگاه و تحلیلت را گسترده کن و «ابدیت» را در امتداد زندگی دنیا ببین.
آنگاه «هست» و «نیست» های حاکم بر دو عالم را به مدد آگاهی وحیانی و اندیشه انسانی کشف کن.
سپس «مصلحت سنجی» کن. یعنی بر مبنای این هست و نیست ها که هستی را تبیین می کنند «باید» و «نباید»هایی را باز به کمک آگاهی وحیانی و اندیشه انسانی مشخص کن که بیشترین سعادت را نصیبت کند و برترین رستگاری را به دنبال داشته باشد. به عبارتی «تجویز» و «توصیه» برای رفتار زمینی ات داشته باش و آنها را نصب العین قرار بده و در زمین عمل کن یا «زمینی عمل کن».
این دقیقا کاری بود که 124 هزار پیامبر و یارانشان انجام داده اند خصوصا پیامبر اسلام، مولای متقیان و فاطمه (س)، امامان از سلاله آنها و همه مریدانشان در بیش از هزار سال گذشته. اینکه در این میان، برخی الهیون، «کج فهمی» داشته اند و جنایت کرده اند یا خشونت یا تباهی، به این آموزه بر نمی گردد. البته برخی فاسقان نیز عمدا پوستین دین را بر سر کشیده اند تا مردم را فریب دهند و به امیال پلید خود برسند. همان گروهی که در همه تاریخ، «به نام دین، سر دین را بریدند.»
دیگر اینکه نمی توان یک آموزه را به خاطر قابلیت برداشت های متفاوت تعطیل کرد. عصاره اصلی آموزه ها، غالبا یک یا دو جمله بیشتر نیستند و بدیهی ست که اکتفا به این مختصر، ابهام به دنبال خواهد داشت.
اما از این جهت با شما کاملا موافقم که باید برای رفع ابهام کاری کرد. می توان با تعاریف قراردادی مفاهیم آموزه، بیان شاهد مثال یا ...، روایی برداشت ها (ایجاد حداکثر مشابهت معنایی بین آموزگار و مخاطب) را ارتقا داد.
باز هم از شما سپاسگزارم که با تیزبینی و حوصله، مطالبی را بیان کردید تا مقدمه مبحثی مفید و سازنده برای میهمانان این صفحه باشد. در پناه خدای مهربان باشید.
مفهوم قابل بست و گسترشیست
و با این دو جمله قابلیت برداشتهای گوناگون دارد و گیج کننده است🌺🙏