گرانی
وقتی چیزی را بخواهند کودکان ،
برزمین میکوبند ، با پا
شک مکن شرمنده میشود ز کودک ،
وقتی خالی است جیب اش ، بابا
کودکان آخر، چه می فهمند زمعنای گرانی ؟
تعجب نمیکنم
گر به ماجرای یک جنونِ آنی
ماشین ات را ازمسیرِ عادیِ جاده ی عمر،
سوی دره ای برانی
تعجب نمیکنم
از اینهمه سرگشتگی و، حیرانی
دیشب قبل ازخواب قیمتها چنان بود
بعد ازخواب ، درسحرگاهان قیمتها چنین
اینهم شانسِ گندِ نسل ماست
که همچون ماست ،
زُل زده ، به موشکِ نرخ
اما این جُور و عداوت ، چرا بر ما ؟
بر این قومِ عزیزبوده ی ایرانی
اینگونه را هیچگاه ، تصور نمیکردم
دنیا تحویل نگیرد روزی ما را
بجز یک مُشت دگوری
گمان نمیکردم که روزی ،
بدونِ هیچ بهروزی ،
ز فرطِ کمبودِ روزی ،
امید را ،
مردم بجویند به گوری
روزگاری نه چندان قبل ،
عِز و قُربی داشتیم
قبل ازآنوقتی که عزت را ،
ز ماها بپرانی
آنوقتی که ایرانی
شیرینیِ حلوا داشت حضورش
همچون حلوای خوبِ تَن ترانی
قبل ازآنکه
به ظلم ات ،
قبل از انداختن روی اینهمه بند ،
همه ما را بخوبی بچلانی
قبل از آنکه
همه بره گی و، سادگی را
به دندانهای گرگ ات بدرانی
قبل ازآنکه ،
ما را بِرَهانی
آری رهانیدی
اما از چه ؟
ز جان های ، شیرین بوده ی ما
از عزیزانی که بودند ،
همه شیرین تر از ما
قبل ازآنکه همه ما را بفروشی ،
به فلانی
قبل ازآنکه همه ما را بفروشی
به سودِ خودت اِی خودخواه !
به اینهمه گرانی
بهمن بیدقی 1401/4/10
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
موفق باشید