ملتی وزین کرده ست آن امامِ روحانی
شاهدند بر این حرفم لاله های تهرانی
واژگان شعرم را بال و پر، نفس داده ست
در خیالِ هر شعرم تک درختی انسانی
عاشقی اگر باشد در دیارِ معشوق اش
می کند به هر باغی،مرغِ دل غزل خوانی
یاسِ نابِ دستانش باغ دل شفا داده ست
خنده اش بَنا کرده ست یک فضای عرفانی
عطر و بوی لبخندش بر دهانِ گل جاری
هر نگاه معصومش "سوره های قرآنی"
پنجه های دنیا را خسته کرده لبخندش
قهرمانی شیر افکن" سیّد خراسانی"
آن خمینی دوران بت شکن پَلنگ افکن
در نبودِ او غمگین قطره های بارانی
گُل فدای لبخندش سر اسیرِ چوگانش
حرف های رنگین اش بُرده دل به آسانی
از نُبوغِ اعجازش کشوری گلستان شد
سَروِ باغِ ما خندان قطره ها شَبستانی
وصفِ حالِ محبوبش آن امامِ روحانی
خنده می زند شعرم،می کند دُراَفشانی
گوشِ کوچه ها پُر شد از شُکوهِ ایمانش
پرچمی پر از عدل است مُصطفای ایرانی
در نگاهِ هر شاعر حسرتی پر از شوق است
با امیدِ لبخندش شهرِ دل چراغانی
لحظه ای نیاسوده ست دردفا ازین ملت
تا که وصف او گوید من بلوچ مَکرانی
بسیار زیبا و دلنشین بود