سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      آب و برق و ماه و خورشید

      شعری از

      امیر وحدتی یگانه

      از دفتر طنز نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۰۷ شماره ثبت ۱۱۰۴۵۶
        بازدید : ۳۹۴   |    نظرات : ۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
      آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه

      آب و برق و ماه و خورشید
      آب و برق و گاز و تلفن هر چهار
      روز و شب در گردشند و در شمار
      گر کنی پا از گلیم خود دراز
      می شمارد با تصاعد چار چار
      چند روزی بر همین منوال رفت
      می دهندت با پیامک هوشدار
      می نبینی خواب راحت روز خوش
      چونکه می آید پیامک بیشمار
      چشمهای نازنینت ای صنم
      بعدِ هر اخطار باشد اشکبار
      دور کنتور آنچنان گیجت کند
      تا فراموشت شود لیل و نهار
      چونکه چشمت بر مبالغ اوفتد
      آب چشمانت در آید غوره وار
      کن فراموش آب و برق مفت را
      بر علیه ما مده هر دم شعار
      گر نخواهی آن دل پاکت شود
      از پیامک وین تصاعد بی قرار
      می فرستد دم بدم صورتحساب
      جان مادر مبلغ ما را بیار
      خسته گردد گر از این اخطارها
      می شوند اندر پی ما با آچار
      سر رسد مامور با آچار اگر
      این زمان است بهر ما پایان کار
      دست مامور ار رسد بر گوش تو
      یا کشد پیراهنت افسار وار
      چشم پوش از گوش و از پیراهنت
      سعی کن شلوار خود را پاسدار
      چونکه بی گوشی به مردان عار نیست
      یا که بی پیراهنی هم نیست عار
      باد یغما گر برد شلوار را
      میشوی با حکم قاضی سنگسار
      هیکل مامور را تیمار کن
      یا بده وعده برایش یک ناهار
      رفت دیگر ابر و باد از یادمان
      نیست دیگر با مه و خورشید کار
      ابر و باد وماه و خورشید و فلک
      جملگی شد زین پیامد شرمسار
      کاش تنها آب و برق و گاز بود
      زندگیمان یکسره گشته است زار
      نیست مشکل چونکه عادت میکنیم
      ای "یگانه" اندکی طاقت بیار
      طنز ما را جدی و بر دل مگیر
      خنده بر لبهای شیرینت بیار
      امیر وحدتی    یگانه
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تکتم حسین زاده
      سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
      🌹🌿🌹🌿🌹
      🌿🌹🌿🌹🌿
      تکتم حسین زاده
      سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
      🌿🌹🌿🌹🌿
      🌹🌿🌹🌿🌹
      علیرضا شفیعی
      چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۱۲
      درود بر شما جناب وحدتی یگانه
      طنز جالبی بود
      عاملی بود هم برای خندیدن و هم برای گریستن
      پایدار باشید
      خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4