جمعه ۷ دی
آب و برق و ماه و خورشید شعری از امیر وحدتی یگانه
از دفتر طنز نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۰۷ شماره ثبت ۱۱۰۴۵۶
بازدید : ۳۹۹ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه
|
آب و برق و ماه و خورشید
آب و برق و گاز و تلفن هر چهار
روز و شب در گردشند و در شمار
گر کنی پا از گلیم خود دراز
می شمارد با تصاعد چار چار
چند روزی بر همین منوال رفت
می دهندت با پیامک هوشدار
می نبینی خواب راحت روز خوش
چونکه می آید پیامک بیشمار
چشمهای نازنینت ای صنم
بعدِ هر اخطار باشد اشکبار
دور کنتور آنچنان گیجت کند
تا فراموشت شود لیل و نهار
چونکه چشمت بر مبالغ اوفتد
آب چشمانت در آید غوره وار
کن فراموش آب و برق مفت را
بر علیه ما مده هر دم شعار
گر نخواهی آن دل پاکت شود
از پیامک وین تصاعد بی قرار
می فرستد دم بدم صورتحساب
جان مادر مبلغ ما را بیار
خسته گردد گر از این اخطارها
می شوند اندر پی ما با آچار
سر رسد مامور با آچار اگر
این زمان است بهر ما پایان کار
دست مامور ار رسد بر گوش تو
یا کشد پیراهنت افسار وار
چشم پوش از گوش و از پیراهنت
سعی کن شلوار خود را پاسدار
چونکه بی گوشی به مردان عار نیست
یا که بی پیراهنی هم نیست عار
باد یغما گر برد شلوار را
میشوی با حکم قاضی سنگسار
هیکل مامور را تیمار کن
یا بده وعده برایش یک ناهار
رفت دیگر ابر و باد از یادمان
نیست دیگر با مه و خورشید کار
ابر و باد وماه و خورشید و فلک
جملگی شد زین پیامد شرمسار
کاش تنها آب و برق و گاز بود
زندگیمان یکسره گشته است زار
نیست مشکل چونکه عادت میکنیم
ای "یگانه" اندکی طاقت بیار
طنز ما را جدی و بر دل مگیر
خنده بر لبهای شیرینت بیار
امیر وحدتی یگانه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
🌿🌹🌿🌹🌿