سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        منطق

        شعری از

        رضا سعادت نژاد

        از دفتر از تبار عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۵۷ شماره ثبت ۱۰۸۶۹۶
          بازدید : ۱۷۳۱   |    نظرات : ۱۰۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        مغز من از منطق فقط ، تعلیم می گیرد
        در  آزمون  عاشقی  هی  نیم  می گیرد
         
        هنگام  حل مسئله  در برگه ی  تصمیم
        احساس من را خارج از تقسیم می گیرد
         
        تا  در مسیر  زندگی  صد راه  می بینم
        شمشیر عقلم  زورکی تصمیم می گیرد
         
        هنگام  جنگ  انتخاب و خواهش  نیرو
        تنها خطوط عقل را بی سیم ، می گیرد
         
        وقتی  سیاست  های  قلبم  بی  اثر باشد
        شهر  علاقه  را  غم تحریم ، می گیرد
         
        فکرم   برای   کشتن   بره ی  احساسم
        دارد   سراغ    تیغ   ابراهیم  می گیرد
         
        جریانِ  خونِ عشق  در  قلبم  نمی ماند
        چون ابتدای هر رگ من"میم" می گیرد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        سیاوش آزاد

        ،

        حنانه الادا

        ،

        هادی محمدی

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        شکوفه عابدی نژاد

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        نیاز ناطق

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        وجیهه رستگاری گل سرخ

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        محمد جواد عطاالهی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        علی شاهی تخلص(محزون)

        ،

        آرمین پرهیزکار

        ،

        سینا سجودی

        ،

        ژکا گرجاسی

        ،

        حسن جعفری

        ،

        بتول رجائی علیشاهدانی(صنم)

        ،

        پریا نیکدل

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        آهو محمدی

        ،

        محسن ابراهیمی اصل (غریب)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        آذر مهتدی

        ،

        ورمز

        ،

        رویا محمدی

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۲:۲۲
        سلام جناب سعادت نژاد گرامی
        غزلتان را مجدد در صفحه ی خودتان خواندم و دیدم مثل همیشه صفحه شما شلوغ است.
        اولا که بابت این شلوغی خدا را شاکر باشید.اینکه صفحه ی شاعری محل بحث و گفتمان شود در درجه اول برای خود شاعر مفید خواهد بود .
        یک نکته برادرانه خدمتتان عرض میکنم و امیدوارم این نکته را مورد التفات قرار دهید عزیز.
        وقتی دوستی شعر شما را نقد و بررسی میکند و احیانا مساله ای در باب شعرتان مطرح میکند دو حالت بیشتر وجود ندارد.یا موافقید یا خیر
        اگر موافق باشید که اعلام موافقت کنید و به اصلاح بپردازید
        اگر مخالفید در نهایت آرامش و متانت مخالفت خود را اعلام نمایید یا اگر نیاز به توضیح یا تشریح بیشتری دارید به منتقد اعلام کنید.
        اینکه شما زیر نقد منتقد بنویسید
        تمام حرفها و نکاتتان مورد قبول است،این غزل را در طول چند ساعت نوشتم،تمامی نکاتتان را قبول دارم و اصلا تندی و تلخی در نظر نمیگیرم
        و بعد که عزیز دیگری نظر میدهد که ایراد وزنی در شعر ندیدم بنویسید
        بنده هم نظرم این است که ایراد وزنی در شعر نیست،بنده قبل از ارسال بارها شعر را بررسی میکنم،گمان را بر این گذاشتم دیگر دوستان در خوانش دچار مشکل شده اند و بحث را کش ندادم.
        این دوگانگی نه شما را نه دنبال کنندگان صفحه ی شما را به سرمنزل مقصود نمیرساند.
        ببینید عزیز ،بنده با جناب هادی محمدی در بسیاری از مسائل اختلاف دیدگاه داریم و بارها و بارها بحثهای طولانی و گاها کمی تند نیز با هم داشته ایم، منتها در مورد این غزل خاص دوست دارم بگویم بنده نظرم به نظر ایشان نزدیک تر است و نظر جناب آزاد البته، منتها با شدتی کمتر.و این دو عزیز نکات سلیقه ای مطرح نکردند.
        این را باز با اشاره به جوابتان زیر نظر جناب عطاالهی عرض میکنم که اشاره کردید " البته خیلیها سلیقه ی خود را بیان میکنند" . نکاتی که فرمودند کاملا منطقی بود و رد احساس و سلیقه در آن نبود و کسی نمیخواهد شما را به بیراهه ببرد!
        نقد جناب لاهیجی را نیز خواندم و نقد جناب سبکبار را
        تمامی دوستان اساتید بنده هستند، البته اگر قابل بدانند که شاگردی مثل من داشته باشند.
        اینکه منتقد نکاتی را وارد کند دلیل بر این نیست که بخواهد شاعر را به میل خود تغییر دهد یا به قول فرمایش جناب لاهیجی عالیقدر کباب کوبیده به میل و سلیقه خود درست کند.
        منتقد آنچه را در نگاه و اندیشه ی خود درست میداند میگوید، و صد البته منتقدانی که در این صفحه حضور پیدا کرده اند تمامیشان صاحب اندیشه و نظر هستند و مطمئن هستم برای نظراتشان رفرنس و مرجع دارند.پس بهتر است اگر در گفته های ایشان ابهامی داشتید ،تقاضا کنید که توضیحات بیشتری بدهند.
        اما در نهایت انتخاب با شاعر اثر است.
        تمام اینها را باب مقدمه عرض کردم بزرگوار،
        با احترام به تک تک عزیزان که زیر این شعر نظر و نقد نوشته اند🙏🙏🙏

        غزلی زیبا پیش روی ماست که در آن شاعر بدرستی و زیبایی از عقل گرایی و مصلحت اندیشی افراطی نوع بشر که این روزها گریبانش را گرفته و نمیگذارد نفس بکشد صحبت میکند.
        در زمانه ای که گویا باید در را به روی دل بست و فقط راه عقل را پیش گرفت و دوید و دوید و دوید تا مُرد.
        همین، دویدن و آخر مرگ
        و هیچ گاه در هنگام مرگ از زندگی زیسته رضایت نداشت.
        استعداد شاعر مانند آثار قبلی او در این شعر نیز به صورتی مشهود و نمایان است و بنده ناراحت شدم که چرا شاعر در جواب نقد اشاره میکند که بنده غزل سرا نیستم و این غزل را صرفا برای شرکت در فراخوان در چند ساعت گفتم و و و
        اما در باب وزن، مصرع سوم بدلیل واژه ی " مسئله"
        مصرع دهم بدلیل واژه ی " علاقه"
        مصرع یازده بدلیل واژه ی " بره ی"
        افت خوانش دارد،خواه شما و دوستان قبول داشته باشید خواه نداشته باشید، و بله شما شاعری هستید که قدرت اصلاح شعر را دارید، و بله شما شاعری هستید که دوستی وقتش را برای شعر شما صرف میکند و اطلاعاتی را با شما در میان میگذارد که باید قدرش را بدانید.
        مصرع سیزدهم وقتی " جریان" را  " جَر /یان " بخوانیم وزن برقرار است ولی اگر " جَ +ری+یان" بخوانیم شاید کمی در تنگنا بیفتید که قابل گذر است البته و نکته ی حائز اهمیتی نیست.

        در مورد مصرع پنجم احتمالات بنظر نیکوتری در اختیار شاعر بوده که به گمانم از کنار آن رد شده .
        شاعر میتوانسته اشاره کند وقتی به دوراهی میرسم عقلم دستور میدهد که از کدام راه بروم. یا وقتی به دوراهی عقل و احساس میرسم.وجود صد راه در مصرع ،انتقال دهنده ی گیجی و سردر گمی است و در این حالت وجود عقل ضروری بنظر میرسد
        این یک مورد از مصرعهاییست که ضعف در پرداخت در آن مشاهده میشود
        در ۴مصرع به نوعی تکرار در پرداخت مشاهده میشود که اگر بتوان از آن عبور کرد خروجی بهتری بدست می اید
        هنگام حل مسئله.......
        تا در مسیر زندگی......
        هنگام جنگ انتخاب.....
        وقتی سیاستهای قلبم......
        هنگام،تا،هنگام،وقتی
        میشود قدری تنوع در پرداخت ایجاد کرد.
        و مایلم مجدد عرض کنم
        جناب سعادت نژاد ،همانگونه که منتقد برای شعر شما ارزش قائل شده و دریچه ای به آن باز کرده
        شما نیز وظایفی در برابر منتقد دارید.
        اگر با موردی در نقد مخالفید یا ابهام دارید باید اعلام کنید و در آرامش در موردش بحث و تبادل نظر کنید
        اینکه اعلام کنید موافقید و ۱ ساعت بعد از آن زیر نظر منتقد دیگری که به شما نمره ی قبولی میدهد سریعا نظر قبلیتان را تغییر دهید  صورت خوشی ندارد.

        و محاسن اثر را که دوستان کاملا بیان کردند.
        برای شما آرزوی موفقیت دارم بزرگوار.
        🌺🙏🌺



        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۲:۳۱
        درود بر شما مهرداد عزیزم که همیشه حق مطلب را ادا کردی

        سایت میداند که ما دوتا خیلی هم با هم اختلاف نظر داریم اما

        از اینکه بی شیله و پیله حقیقت را بدون ملاحظه میفرمایید و

        و برای سایت زحمات زیاد می‌کشید کمال تشکر را دارم

        سایه تان بر سر سایت و ما و دوستان

        🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۱۸
        با سلام و درود به جناب استاد مهرداد عزیزیان بی تخلص حضور آرامبخش و راهگشای شما در این صفحه مثل همیشه زیبا و دوست داشتنی بود و تأثیر کلام مهربانت اثر گذار. با تشکر از شما و سایر بزرگان شعر و نقد حاضر در این صفحه یا غیر حاضر، دعوت می کنم که سال جدید را برای فضایی که در آن زندگی میکنیم و به کار هنری اشتغال داریم، به سالی تبدیل کنیم پر از بحث و چالش و بیان نظرات و ارائه نقد ها و به اشتراک گذاشتن انواع شعر ها و مطالب، اما در نهایت آرام و دوستانه آکنده از صلح. صلح و دوستی و احترام متقابل. بگذارید عنوان و مباحثات اول سالی همین صفحه سرلوحه و سر مشقی باشد برای همین میثاق. همه به هم سال جدید را تبریک میگوییم اما کمتر اتفاق افتاده است که گام های عملی برای این تبارک و سازندگی و برازندگی برداریم و به نیاز ها و درخواست های دیگران توجه کنیم. من برای این اشتراک مساعی پیشنهاداتی دارم که امیدوارم با استقبال دوستان و پذیرش مدیریت محترم همراه باشد. متشکرم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۲۱
        این عرض ارادت و تأیید کلام، متعلق به جناب هادی محمدی عزیز و صاحب نام است.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۲۵
        درود بر شما جناب سبکبار

        سال نو را به شما تبریک عرض می کنم

        خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۳
        سلام جناب عزیزیان مهربان و ادیب
        ابتدا عرض کنم که اصلا قصد جسارت ندارم و قلم شعرم کور بشود اگر به کسی بی احترامی کنم
        جناب محمدی بسیار برای من قابل احترام هستند و شاعری بسیار توانا
        نقدی کردند که من وقتی خواندم کمی ناامید شدم از شعرم و بازخورد های منفی دریافت کردم
        اما بعد از نقد دیگران متوجه شدم که نه....واقعا هم به ان شکل نبوده و نیست...
        البته قبول دارم که رفتار اشتباه خودم باعث چنین بدگمانی ها و دوگانگی هایی میشود و از این به بعد رفتارم را اصلاح خواهم کرد
        ممنون از شما که گوشزد کردید
        با کمال احترام هنوز هم میگویم که بخشی از نقد جناب محمدی سلیقه ایست و قطعا به ان خواهم پرداخت زیر نظر خودشان خندانک خندانک
        ممنون از حضورتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۱۶
        سلام جناب حکیم گرامی✋🌺
        معترض نشدم بزرگوار، فقط به آن اشاره کردم
        و
        عرض کردم " افت خوانش " دارد نگفتم وزن مخدوش است
        آیا افت خوانش ندارد؟
        آیا بره ی زیبا و روان خوانده میشود یا ۲ اشاره ی دیگر؟
        مشخصا خیر. کار شاعر زیبا و روان ارائه کردن است
        وگر نه موزون گفتن که بدیهیات شعر کلاسیک است
        🙏🌺
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۵:۵۰
        سلام جناب سعادت نژاد گرامی
        غزلتان را مجدد در صفحه ی خودتان خواندم و دیدم مثل همیشه صفحه شما شلوغ است.
        اولا که بابت این شلوغی خدا را شاکر باشید.اینکه صفحه ی شاعری محل بحث و گفتمان شود در درجه اول برای خود شاعر مفید خواهد بود .
        یک نکته برادرانه خدمتتان عرض میکنم و امیدوارم این نکته را مورد التفات قرار دهید عزیز.
        وقتی دوستی شعر شما را نقد و بررسی میکند و احیانا مساله ای در باب شعرتان مطرح میکند دو حالت بیشتر وجود ندارد.یا موافقید یا خیر
        اگر موافق باشید که اعلام موافقت کنید و به اصلاح بپردازید
        اگر مخالفید در نهایت آرامش و متانت مخالفت خود را اعلام نمایید یا اگر نیاز به توضیح یا تشریح بیشتری دارید به منتقد اعلام کنید.
        اینکه شما زیر نقد منتقد بنویسید
        تمام حرفها و نکاتتان مورد قبول است،این غزل را در طول چند ساعت نوشتم،تمامی نکاتتان را قبول دارم و اصلا تندی و تلخی در نظر نمیگیرم
        و بعد که عزیز دیگری نظر میدهد که ایراد وزنی در شعر ندیدم بنویسید
        بنده هم نظرم این است که ایراد وزنی در شعر نیست،بنده قبل از ارسال بارها شعر را بررسی میکنم،گمان را بر این گذاشتم دیگر دوستان در خوانش دچار مشکل شده اند و بحث را کش ندادم.
        این دوگانگی نه شما را نه دنبال کنندگان صفحه ی شما را به سرمنزل مقصود نمیرساند.
        ببینید عزیز ،بنده با جناب هادی محمدی در بسیاری از مسائل اختلاف دیدگاه داریم و بارها و بارها بحثهای طولانی و گاها کمی تند نیز با هم داشته ایم، منتها در مورد این غزل خاص دوست دارم بگویم بنده نظرم به نظر ایشان نزدیک تر است و نظر جناب آزاد البته، منتها با شدتی کمتر.و این دو عزیز نکات سلیقه ای مطرح نکردند.
        این را باز با اشاره به جوابتان زیر نظر جناب عطاالهی عرض میکنم که اشاره کردید " البته خیلیها سلیقه ی خود را بیان میکنند" . نکاتی که فرمودند کاملا منطقی بود و رد احساس و سلیقه در آن نبود و کسی نمیخواهد شما را به بیراهه ببرد!
        نقد جناب لاهیجی را نیز خواندم و نقد جناب سبکبار را
        تمامی دوستان اساتید بنده هستند، البته اگر قابل بدانند که شاگردی مثل من داشته باشند.
        اینکه منتقد نکاتی را وارد کند دلیل بر این نیست که بخواهد شاعر را به میل خود تغییر دهد یا به قول فرمایش جناب لاهیجی عالیقدر کباب کوبیده به میل و سلیقه خود درست کند.
        منتقد آنچه را در نگاه و اندیشه ی خود درست میداند میگوید، و صد البته منتقدانی که در این صفحه حضور پیدا کرده اند تمامیشان صاحب اندیشه و نظر هستند و مطمئن هستم برای نظراتشان رفرنس و مرجع دارند.پس بهتر است اگر در گفته های ایشان ابهامی داشتید ،تقاضا کنید که توضیحات بیشتری بدهند.
        اما در نهایت انتخاب با شاعر اثر است.
        تمام اینها را باب مقدمه عرض کردم بزرگوار،
        با احترام به تک تک عزیزان که زیر این شعر نظر و نقد نوشته اند🙏🙏🙏

        غزلی زیبا پیش روی ماست که در آن شاعر بدرستی و زیبایی از عقل گرایی و مصلحت اندیشی افراطی نوع بشر که این روزها گریبانش را گرفته و نمیگذارد نفس بکشد صحبت میکند.
        در زمانه ای که گویا باید در را به روی دل بست و فقط راه عقل را پیش گرفت و دوید و دوید و دوید تا مُرد.
        همین، دویدن و آخر مرگ
        و هیچ گاه در هنگام مرگ از زندگی زیسته رضایت نداشت.
        استعداد شاعر مانند آثار قبلی او در این شعر نیز به صورتی مشهود و نمایان است و بنده ناراحت شدم که چرا شاعر در جواب نقد اشاره میکند که بنده غزل سرا نیستم و این غزل را صرفا برای شرکت در فراخوان در چند ساعت گفتم و و و
        اما در باب وزن، مصرع سوم بدلیل واژه ی " مسئله"
        مصرع دهم بدلیل واژه ی " علاقه"
        مصرع یازده بدلیل واژه ی " بره ی"
        افت خوانش دارد،خواه شما و دوستان قبول داشته باشید خواه نداشته باشید، و بله شما شاعری هستید که قدرت اصلاح شعر را دارید، و بله شما شاعری هستید که دوستی وقتش را برای شعر شما صرف میکند و اطلاعاتی را با شما در میان میگذارد که باید قدرش را بدانید.
        مصرع سیزدهم وقتی " جریان" را  " جَر /یان " بخوانیم وزن برقرار است ولی اگر " جَ +ری+یان" بخوانیم شاید کمی در تنگنا بیفتید که قابل گذر است البته و نکته ی حائز اهمیتی نیست.

        در مورد مصرع پنجم احتمالات بنظر نیکوتری در اختیار شاعر بوده که به گمانم از کنار آن رد شده .
        شاعر میتوانسته اشاره کند وقتی به دوراهی میرسم عقلم دستور میدهد که از کدام راه بروم. یا وقتی به دوراهی عقل و احساس میرسم.وجود صد راه در مصرع ،انتقال دهنده ی گیجی و سردر گمی است و در این حالت وجود عقل ضروری بنظر میرسد
        این یک مورد از مصرعهاییست که ضعف در پرداخت در آن مشاهده میشود
        در ۴مصرع به نوعی تکرار در پرداخت مشاهده میشود که اگر بتوان از آن عبور کرد خروجی بهتری بدست می اید
        هنگام حل مسئله.......
        تا در مسیر زندگی......
        هنگام جنگ انتخاب.....
        وقتی سیاستهای قلبم......
        هنگام،تا،هنگام،وقتی
        میشود قدری تنوع در پرداخت ایجاد کرد.
        و مایلم مجدد عرض کنم
        جناب سعادت نژاد ،همانگونه که منتقد برای شعر شما ارزش قائل شده و دریچه ای به آن باز کرده
        شما نیز وظایفی در برابر منتقد دارید.
        اگر با موردی در نقد مخالفید یا ابهام دارید باید اعلام کنید و در آرامش در موردش بحث و تبادل نظر کنید
        اینکه اعلام کنید موافقید و ۱ ساعت بعد از آن زیر نظر منتقد دیگری که به شما نمره ی قبولی میدهد سریعا نظر قبلیتان را تغییر دهید  صورت خوشی ندارد.

        و محاسن اثر را که دوستان کاملا بیان کردند.
        برای شما آرزوی موفقیت دارم بزرگوار.
        🌺🙏🌺

        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۱۸
        سلام و درود جناب سعادت نژاد عزیز
        با عنایت بر مشاهده ی اشعار قبلی شما بنا به دلایلی که در ذیل
        خواهد آمد شعرتان متاسفانه نمره ی قبولی نمی گیرد

        🔵 شکست های مختلف وزنی
        وقتی قالب سروده ای را غزل عنوان میکنیم و برایش ردیف و قافیه جور میکنیم حق نداریم برای فرار از مسئولیت خود عنوان کنیم که من مفهوم را فدای وزن نمیکنم که این جمله ی غلط اندر غلط در بین شاعران جوان متاسفانه مرسوم شده چون توان و سواد شعر موزون گفتن ندارند اما شما باسواد و آگاه هستید و قطعا این شعر را با عجله ارسال کردید و کمی دقت و پرداخت و سمباده کاری میتوانست این شکست های وزنی را جبران کند.

        🔵 به کار بردن و انتخاب قافیه ی منتهی به میم و شروع ردیف با میم از ظرافت شعر کاسته و دست اندازی در خوانش ایجاد کرده است

        🔵 متاسفانه سطحی نگری و به کار نبردن صور خیال و کمتر استفاده کردن صنایع ادبی، عدم ترکیبات بکر و نو غزل را سلاخی کرده است

        🔵 پرداخت های ناقص و عدم انتقال درون مایه ی مغزی روی کاغذ از دیگر نقاط ضعف این شعر است که احتمالا پای عجله در ارسال در میان باشد و گرنه قلم تو را دیده ایم و لذت برده ایم


        امید که تندی و تلخی مرا ببخشی که ناچارم به گفتن حقایق برای پیشرفتت

        بمانی به مهر و بسرایی

        ایام عزت مستدام

        #سید_هادی_محمدی

        خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۷:۱۹
        درودها بر شما آقای سعادت نژاد عزیز
        با تبریک فرا رسیدن سال جدید ، نظرم اینه شعر خوبی بود . ایراد وزنی و قوافی در آن ندیدم .ساختار ابیات بی‌عیب بود تنافر معنی نداشت بعضی نکات نغز مانند مصراع آخر در آن بود و همچنین مصراع دوم که( نیم گرفتن) در امتحان عاشقی نشان از شکست عشقیست . امًا نگران نباش این عشق نشد یکی دیگر را امتحان بده حتماً موفق می‌شی . خندانک خندانک خندانک




        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۸:۵۵
        درود استاد حکیم ادیب خندانک خندانک
        بنده هم نظرم همین است که ایراد وزنی در شعر نیست و من خودم ایراد وزنی ندیدم،بنده بار ها قبل از ارسال شعر ان را بررسی میکنم...گمان را بر این گذاشتم که دیگر دوستان در خوانش شعر به مشکل خوردند لذا دیگر بحث را کش ندادم
        شکست عشقی برای پیر و جوان و همه هست وعشق هم برای همه
        سپاس از حضورتان زیر این شعر استاد
        بسیار خوشحال شدم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آهو محمدی
        آهو محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
        درود
        شعری بدون مشکل بود و وزنش هم صحیح خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲
        درود بر شما جناب آقای سعادت نژاد.
        شعر قشنگی بود .
        و در مصرع آخر فقط( میم) را متوجه نشدم .

        زیبا بود .
        خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۰۹
        درود جناب خوشرو
        چون ابتدای هر رگ من"میم" می گیرد
        اگر حرف میم را برداشته و در ابتدای کلمه "رگ" بگذاریم تبدیل به مرگ میشود
        به همین سادگی.... خندانک
        ممنون از حضورتان
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۸:۱۹
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        سید محمدرضا لاهیجی
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۰۲
        سلام جناب سعادت نژاد

        یک اینکه

        بنده آرام آرامم

        دو اینکه

        منظورم از نقد انتقاد نبود عرض کردم در کامنت ماقبل که کندوکاو در چیستن و چگونگی و چرایی اثر شما یا هر شاعر دیگر است، اثری که خوب باشد را در هر فرم و قالب و نگاه و بسامد چه در مجازی میخواهد باشد چه در غیر مجازی چه در کتاب واو به واوش را با نگاه ابتر خود واکاوی میکنم حتی اشارات بینابینی اثر را با سایر قوالب، سایر علوم بررسی و معادل مثال متناظرش را می آورم دیالکتیک و فرم آن را بررسی و اپیزود آن را جدا جدا میکنم و غیره و غیره و... و بعد با شاعر آن اثر اگر خدا را شکر در قید حیات بود بر سر سفره شعرش به تبادل نظر و همآموزی می نشینیم اینطوری هم خودم یاد میگیرم هم دریچه ای تازه به روی خودم و شاید دیگران به تعداد اشعار نقد شده اضافه میشود، نقد تنها بیان عروض و ضعف تالیف نیست وقتی اثری خوب است نقد به برتر از صنایع و بدایع می اندیشد و لایه های بطنی و بینابینی آن را مورد توجه قرار میدهد تا هم نقاد نکته سنج تر شود و چیزآموزتر و هم یاد بگیرد و یاد دهد و هم همآموزی جای حرفهای تکراری، سلیقه ای و کلیشه ای و .. را بگیرد، حقیر این روش را بکار میبرم (بد است این روش یا خوب الله اعلم) خلاصه باز هم تکرار میکنم اگر صاحب اثر در قید حیات بود برایش میفرستم چنانچه اجازه داد در محیط چه مجازی چه کانون ادبی نشر میدهم نداد با یا علی بدرقه اش میکنم، باژ هم تاکید موکد میکنم اول خودم از شعر آن شاعر یا شاعران چیزی یاد میگیرم، القصه از حرف بنده گاه سوءتفاهم و بیشتر سوءبرداشت شده و میشود اما بنده غروری ندارم و به احترام صیانت از سایت و آزامش آن از الف تا یای افراد حاضر و غایب زیر و ذیل این پست عذرخواهی و طلب حلالیت میکنم، شاید باید حداقل در مجازی ساکوتی باشم که هم خود راحت باشم هم به نظر میرسد دیگران که حرفم مشمول سوءتفاهم و سوءبرداشتی نشود، بقولی اثر خودم را در سکوت بگذارم ساکت باشم و ساکوتی، اقرار میکنم این از اشتباهات حقیر است که همیشه میآیم .... کنم کباب میشوم، بقول استاد کیهانی که جانشان در امان اهورا مزدا و دلشان در عافیت و سلامت🙂 یک بمنچه مربوط است تورا از هر حرف و حدیثی راحت و فارغ میکند🙂 ضمنا چنانچه دوستدارید و مایلید من اصلا ناراحت نمیشم میتوانید کل کامنتهای حقیر را حذف بفرمایید،

        غلط کردن را برای همین جاها گذاشتند، خیلی مواقع بهای دلسوزی ام را دادم این هم روش، یکروز مریض ایزوله شده را هموطن ایرانی اش نرفت ویزیت کند من هندی رفتم بر اثر سهل انگاری پرستار هپاتیتش قسمتم شد و نابینایی الآن هم در این پست به نوعی دیگر، بقولی خریت نه چندان علف خوردن است، باز هم مجددا عرض میکنم یقین بدانید بنده آرامم و صراحت لحن داشتن تند مزاجی و ناآرامی نیست!


        موفق باشید
        خدانگهدارتان
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۲
        ما دست بوسیم خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۰
        خندانک
        درودبرشما وتمام دوستان واساتیدونقادان عزیزی که زیراین شعرمطلب نوشتند خندانک
        خندانک خندانک
        شعرزیبایی بود گرچه ضعفهایی هم داشت ودوستان اشاره ای داشته اند
        اما همین که اینقدرمورد نقدوبررسی قرارگرفته نشان از ارزشمندی شعروقلم شماست ودست تمام دوستان واستادان هم دردنکند که زحمت نقدشعرراکشیدند من هم مثل جناب عزیزیان بانقدونظراستادهادی محمدی موافقم ودرودبرشماکه اینقدرصبورانه نقدپذیرید وشایدیکی ازدلایلی که دست به قلم شدنداستادان عزیزنقادهمین بوده که شمارانقدپذیریافته اندضمن اینکه جناب محمدی هم درهمان ابتدای نقدشان شماراشاعری پرتوان معرفی کردند اگرچه قاطعانه وبدورازرودربایستی حرف زده انداما دراول وآخرنقدشان هم انصاف رارعایت کرده اندوگفته اندکه ازاشعارقبلیتان لذت برده اند 2: خندانک خندانک
        تمام نقدهای دیگرراهم خواندم ودراین وسط یکی ازنظرات توجهم راجلب کرد وبرای همین هم تیک نقدرافعال کردم
        ازجمله نظرجناب خانلری که راحت قضاوت می کنندوراحت توهین کردند به نقادان عزیزسایت خندانک
        آنجاکه نوشته بودند:(( دوست خوب من این روز ها از حافظ هم ایراد می گیرند و البته به درستی و نادرستی ایراد گرفتن از این ابرشاعر کاری ندارم
        اما یادت باشد گاهی صفحات شاعران جوان دستمایه ارسال نقد هایی جهت خودنمایی سایرین می شود
        راستش را بخواهی در نقد های ارسالی برای شعر شما بیشتر جدل دیگران رو دیدم تا نقدی آموزنده که به کار شما یا سایر شاعران بیاید))
        واقعا متاسف شدم ازاین طرزتفکرشما یعنی استادان ونقادان اینقدرکمبوددیده شدن دارندکه زیرشعرشاعران آماتورخودنمایی می کنند !
        این واقعا بی انصافی است
        برادرعزیز اتفاقا نقدشعرابرشاعران حرفه ای گرچه سخت تراست اما برای نقاد بهتراست وبیشترنقادرابزرگ می کند تاشاعران آماتوروتازه کار...اگراینگونه برداشت کنیم که دیگرهیچ نقادی دست به قلم نخواهدشد وضعف شعرشاعران راگوشزونخواهدکردوپیشرفتی حاصل نخواهدشدبرای هیچ کس ...
        درکارنامه ی هرشاعری شعرخوب هم هست وشعربدهم هست
        درمیان اشعار حافظ وسعدی ومولوی هم تمام اشعارشان موردتوجه استادان ونقادان وحتی مخاطبان عام وبی طرف قرارنگرفته و تمامشان قوی وجذاب نیستند واین ازضعف قلمشان نیست ...
        هیچ شاعری نمی تواندادعا کند که تمام اشعارش قوی است وخودهرشاعری بهترازهرنقادی ضعف شعرهایش را می شناسد
        خودجناب سعادت نژادباروی بازپذیرای انتقادات بوده اند ودیگردلیلی نداردکه بقیه کاسه ازآش داغ ترشوندوبین استادوشاگرداختلاف بیاندازندوتمام نقدهارازیرسوال ببرند!
        من نوعی درابتدای نوشتنم بارها باچشمانی گریان ازانجمن ادبی شعرمان برگشته ام اوایل خیلی دلگیراز نقادانم میشدم وگاردمی گرفتم وتامدتهادرگیرحرفهایشان میشدم وفکرمی کردم عمداشعرم رامی کوبند اما هیچگاه دلسردنمیشدم بیشتروبیشترمی نوشتم ولجوج ترمیشدم ولی وقتی چندین بار درجشنواره های شعرشهرم مقام آوردم ازاولین کسی که تشکرکردم همان استادی بودکه ازب بسم االله شعرم تا کلمه ی آخرش ایرادمی گرفت واقعا اگرمراسرلج نمی انداخت من اصلا شاعرنشده بودم بهم گفته بود توبااین روحیه ات شاعرنمیشی ولی بازم دلسردنشدم وهی نوشتم ونوشتم ووقتی چندین بارمقام آوردم بهش گفتم دیدی بلاخره شد!
        اگرچه من نوعی هنوزهم خودم راشاعرنمی دانم واشکالات زیادی درشعرم هست اما هرچه دارم رامدیون همین نقادان واستادان عزیزمی دانم وعیب اشعارم را خودم ازهمه بیشترمی دانم وتاجاییکه بتوانم سعی دررفعشان می کنم ...
        امیدوارم که بااستادان ونقادان عزیزسایت مهربان ترباشیم وباصبوری پذیرای انتقادات باشیم
        موفق باشی شاعرجوان وبااستعدادوبااخلاق خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۴۵
        با سلام و درود و تبریک سال نو بر بزرگ بانوی شعر و « ادب » که حضور و سخن پروری ایشان را در این صفحۀ پرشور در آغاز سال جدید به فال نیک می گیرم. مجموعه بحث ها و مناظراتی که در این صفحه در گرفت و به نظر این حقیر حالا حالا ها نیز ادامه خواهد داشت باید منتهی به این نتیجه تابناک بشود که همه ( از کوچک به بزرگ، از استاد به شاگرد، از پیشکسوت به تازه کار ) این را مسلم فرض کنند که تا کسی وارد عرصه سخن و بحث و مناظره، در هر لباس و نقشی شد باید خودش را آماده شنیدن انواع نظرات و واکنش ها بکند و خونسردانه خودش را یکی از عناصر و آحاد این عرصه بحث و مناظره بداند و در مورد خودش و مخاطبانش مطلق گرا و مطلق نگر نباشد. از باد غرور و تحقیر کار دیگران بپرهیزد.
        یکبار دیگر پیشنهاد خودم را دایر بر گشایش کارگاهی در « شعر ناب، برای آموزش های علمی و تئوری شعر اعم از مکاتب و سبک ها و انواع و بویژه آموزش در مورد نقد ادبی و علوم بلاغت و بیان و عروض و هر موضوع لازم دیگر تکرار می کنم. این کارگاه نباید استاد شاگردی ، بلکه به شکل هم آموزی و تکیه بر منابع معتبر باشد. سئوال و جواب در آن حرف اول را بزند. طبیعی است که هر که بیشتر بداند و بیشتر بخواند مفید تر خواهد بود.
        همچنین لازم است تدابیری اندیشیده شود که کار ارزیابی شاعران سایت بصورت اتوماتیک و با تکیه بر نظر مخاطبان به طور دائمی و روزمره انجام پذیرد. اقدامات سلیقه ای، مقطعی همانطور که به نظر این حقیر مشاهده شد هیچگونه تأثیر همگانی و مثبتی نخواهد داشت به غیر از این که رقابت های کذایی و رنجش های آشکار و پنهان و طرف کشی های بیهوده را ببار بیاورد. لفظ جشنواره چیزیست فراتر از سطح خود مجموعه که داوران و برگزار کنندگان آن نمی توانند بی نظر و بی تفاوت باشند.
        من اگر جای جناب هادی محمدی بودم آن اختتامیه را نمی دادم و اگر جای آقا رضا سعادت نژاد بودم در مقابل نقد ، نقادی می کردم اما در مقابل نقاد نمی ایستادم. با این حال مهم نیست این بحث ها را سرآغازی قرار بدهیم برای ادامه و بارآوری این مباحثاتی که در اول سال در گرفته است که خدای ناکرده صلاح اندیشی های غیر لازم و خاموش کردن این شور و شوق مانند برچیدن یک غنچه گل وحشی و زیبایی خواهد بود که خدا داد است و هدیه به هنرمندان و هنردوستان.
        باز هم عذر خواهی می کنم از اطاله کلام. به محض این که بفهمم این نوشته موجب آزار و اکراه عزیزی شده است و این حس عمومیت دارد این کامنت را حذف یا تعدیل خواهم کرد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۳
        ممنون از حضور ارزشمندتان بانو خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۲
        درود جناب سبکبار خوش بیان
        بله درست میفرمایید اشتباهی کردم و امید وارم دوستان ببخشند
        الان در حالت عجیبی از ناراحتی سر می کنم و نمیدانم چرا یکباره چنین اتفاقاتی زیر شعرم افتاد
        امیدوارم با کمی دوری از فعالیت در سایت جو ارام تر شود
        از همگی عذرخواهی می کنم خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۵۰
        با سلام و درودی بی پایان به اهالی فرهیخته، صمیمی و هنرمند « شعر ناب » و مدیریت ارجمندش. گرچه خودم در ماتم سیاهی از جانب درگذشت همسر عزیزم فاطمه توکلی بوده ام، اما این سال جدید را به همه شما تبریک عرض می کنم.
        اجازه می خواهم اولین صفحه سبز و نقدگونه خودم را تقدیم صاحب عزیز و در حال پویش و پیشرفت این صفحه و همچنین مهمانان عزیز آن بنمایم.
        به جرئت می توان گفت که یکی از بهترین های سال جدید، و سروده های شاعر جوان آقای رضا سعادت نژاد همین « منطق » او بوده است. با اعلام صریح این نظر هرگز در صدد مخالفت آشکار با نظرات اساتید دیگر نیستم، بلکه دیدگاه کاملا متفاوتی است که با این عزیزان دارم در حین پذیرش نکات و درس های استادانه و فنی آنان.
        هر شعری را لازم است در سه حالت محتوا و شکل و زبان مورد بررسی قرار داد. این که شعر برای شاعر حاوی چه دغدغه ها و برای مخاطب دارای کدام تأثیرات و فراخوانی است. از نظر شکل و ساختار ما غزلی را از شاعری جوان در پیش رو داریم که عیب اصلی آن حسن مهم آن به شمار می رود. عیبش این است که با عجله همیشگی و جوانانانه شعری به این زیبایی را سروده و به اشتراک گذاشته است. یعنی اگر عجله نمی کرد و با تأنی و ویرایش و اصلاحات همراه بود تلألؤ و درخشندگی بیشتر می توانست داشته باشد. اما در همین حد خودش نیز زیبا و قابل توجه است. خود این عجله نیز قابل توجه است و از یک چرایی مهمی برخوردار است که شاید خود شاعر هم بدان کاملا واقف نباشد و پیر دوران دیده ای لازم است که به او نشان دهد. عجله شاعر جوان از آنجاست که در وجود خودش و شعور و آگاهیش عنصر جدیدی یافته است که با بیقراری تمام در صدد اعلام عمومی آنست. او صدفی را از اعماق وجودش یافته است که اورا به هیجان واداشته است. اولین وظیفه دوستداران هنر و شخصیت این شاعر اینست که به پاس صداقت و تواضع و نقد پذیری و ادبی که تاکنون در این سایت داشته است بر سر این صدف و یافته گرانبهای او نزنیم و ما هم در شادی او شریک باشیم. او در اوج جوانی به این بلوغ رسیده است که عقل را حاکم بر کارهایش قرار بدهد و از ابزار منطق یعنی سبک سنگین کردن حرف ها و راه یافتن به درست ترین شیوه های استدلال و نتیجه گیری و مهمتر از همه انتخاب توفیق یابد. هزاران آفرین بر این معصومیت و تجربه نیکویی که به تنهایی و با بهره گرفتن از راهنمایی اساتید خودش نائل گردیده است.
        لطفا دقت کنید به کلمات کلیدی که در این غزل زیبا خودش را نشان می دهد:
        مغزِ من، عقل، منطق، تعلیم، حل مسئله، احساس، صد راهه ای در مسیر زندگی، تصمیم، جنگ انتخاب، خواهش نیرو، . . .
        در مورد استفاده از صنایع ادبی با یک کارگاه بسیار غنی و زاینده روبرو هستیم و تأثیر عامل عجله را در اینجا نیز می بینیم و در کنار آن شور و شوق بی قراری برای گفتن مکنونات قلبی و تصمیمات تازه ای که در آستانه سال جدید گرفته است.
        صنایق ادبی را علاوه بر علم عروض که در آینده ای نزدیک ما شاهد شکوفایی شاعر از این لحاظ نیز خواهیم بود باید در علم معانی و بیان جستجو کرد. معانی یعنی به کار بردن جملاتی با معانی ثانویه که چه در شعر و چه در گفتار معمولی و نثر کاربرد دارد. این جملات و معانی ثانویه بدون قرینه های لفظی به کار می روند و خواننده خودش از روی معلومات خودش به آن ها پی می برد. جملاتی نظیر: « در آزمون عاشقی هی نیم می گیرد»، « در مسیر زندگی صد راه می بینم» ، « هنگام جنگ انتخاب و خواهش نیرو» ، « تنها خطوط عقل را بی سیم ، می گیرد» ، « وقتی سیاست های قلبم بی اثر باشد» ، « شهر علاقه را غم تحریم ، می گیرد» و تقریبا همه مصاریع به کار برده معنی ثانوی دارند که مورد نظر شاعر است. انگار که این شاعر بلد نیست به جز زبان شعر سخن بگوید و برعکس خود بنده که در زمره « کوتوله های شعر » ی که یکی از اساتید عنوان فرمودند ممکن است باشم به غیر از زبان معمولی بلد نیستم شعر بگویم.
        و اما در صنایع ادبی مربوط به بیان که شامل تشبیه و استعاره و غیره است نیز این سروده بسیار غنی است و اگر بیش از این بود به بیراهه می رفت. ترکیبات « مغزِ من » بجای من و در حالت تجنیس، « آزمون عاشقی» اضافۀ تشبیهی، « شمشیر عقل» اضافه تشبیهی، « جنگ انتخاب» و « خواهش نیرو» اولی برای تشبیه انتخاب به یک میدان جنگ که بی شباهت به « جهاد اکبر» دینی نیست و خواهش نیرو به معنی اولیه لشکر کشی و یا آرایش جنگی به عنوان استعاره از تکیه به امیال یا الزامات عقلانی خود شاعر، و در آخر اضافه مرکب بی نظیر و ناب « جریان خون عشق » در قلب، یک در هم آمیزی نبوغ آمیز از دو شریک دیرینۀ قلب: یعنی عشق و خون، و دادن خصلت حرکت جریان گونه به هر دوی آن ها . فقط این یکی کافی است که غزل آقا رضا را در صدر قرار بدهد و اورا برای آفرینش های بدیع و در سایه عقل و منطق و البته جوشش احساس و عشق قرار بدهد. عشق به همه چیزهای خوب از جمله بالیدن و رشد کردن در هنر شاعری.
        یک نکته خیلی خیلی مهم:
        این که این سروده آقا رضا از چندین و چند ابتذال شعری که حتی ظاهر و باطن سروده های اساتید این سایت را از آسیب خودش مصون نداشته است عاری و منزه است:
        ابتذال شایع استفاده از خودکار و کاغذو اشاره و تأکید به شعر گفتن در درون خود شعر. این یکی از بزرگترین ایرادات شایع در اشعار دوستان شاعر می باشد و حکایت از فقر موضوعی و انتخاب مطالب ناب و سرشار ادبی ، اجتماعی و روانشناسی دارد. انگار که فیلمسازی خود فیلمسازی را سوژه اصلی خودش قرار بدهد و در مورد آن فیلم بسازد. یکی دو تا بود بد نیست اما وقتی همگانی و همیشگی شد تبدیل به ابتذال شعری می شود.
        دوم ابتذال شعارگرایی و استفاده از الفاظی جا و بیجا، مانند دار، دشنه، تبر، ضحاک، پوتین، ساتور، هبوط، سیب سرخ ، فنجان، و فنجان فلسفه و از این قبیل که پوششی هستند بر فقر موضوعی و اغراق برای افزودن به ثقیلی و تأثیر گذاری شعر
        سوم بهره گرفتن کورکورانه از مکاتب و اسلوب های به ظاهر نوین شعری و بردن مخاطب به عالم هذیان ها، استفاده از ترکیبات پیچ مهره ای خالی از احساس و تجدد.
        زبان این سروده زبانی است روان و هنری که تناقضی با شعر کلاسیک ندارد و در صدد ضدیت با زبان فاخر کلاسیک و نه « ارکائیک» که این روزها به کار بردن آن در مورد زبان فاخر کلاسیک باب دهان بعضی از دوستان شده است. زبان آقا رضا را هم سن و سالانش بخوبی درک می کنند و دوست دارند. پیرمردانی مثل بنده نیز دوست دارند و می پذیرند.
        یک « اما » ی بزرگ برای آقا رضا. این عقل و منطق و عشق و احساس و انتخاب و تصمیم زیبا و برجسته شما یک پشتوانه با ارزشی مثل هوش و شعور و شور دارد. حیف است حیف است که در برابر موضوعات ساده ای مثل وزن و قافیه آدم در جا بزند. از من عبرت بگیر که غلط های املایی و وزن و قافیه ام باعث شد که به کلی از درجه اعتبار ساقط شوم. قالب شعر مهم نیست. شعر مثل یک شکلات است به هر قالب و شکلی می توان آن را انداخت اما در دهان همان مزه ای را خواهد داد که از مواد متشکله و نوع ترکیب آن ها ناشی شده است.
        با عرض پوزش از اطاله کلام
        در ضمن بی مناسبت نیست که یادی از شاعر ، نویسنده و منتقد بزرگ و صاحب نام فقید آقای رضا براهنی بکنیم که دو روز پیش از دنیا رفتند. ایشان علاوه بر جوانب گوناگونی که برای شخصیت و بیوگرافی خود داشتند یکی از مدافعان و واضعان مکتب پست مدرنیسم در شعر و رمان می باشند و نظریات و کتب مبسوطی نیز در این باره منتشر کرده اند. شناخت این شخص نه از لحاظ پذیرش یا رد او بلکه از نظر شناختن مکتب پست مدرنیسم و پی بردن به نقطه ضعف ها و ادعاهای این مکتب مهم است که این روز ها خیلی ها دانسته یا ندانسته دنباله روی این مکتب می باشند و می سرایند یا می نویسند.
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۳
        درود و ادب استاد سبکبار
        تمامی گفته هایتان چراغ راه من است
        خوشحالم که پنجره سبز شما را زیر شعر دارم و چه سعادتی بهتر از این که شعر سعادت را شما نقد کنید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ممنون از حضورتان
        انشالله اگر لازم باشد و اگر فرصت کنم بیشتر با شما زیر این شعر حرف خواهم زد خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۳
        روح استاد براهنی شاد و یادشان گرامی خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۳:۴۸
        درود جناب سبکبار ارجمند نقد خوبی کردید.
        روح استاد رضا براهنی شاد، بشخصه خیلی قبولش دارم
        از بزرگان نوگرایی و پدر شعر اوانگارد ایران بود و البته هست،
        کتابها،نقدها و مقاله های جریان ساز ایشان درباره
        (شعر پسامدرن و آوانگاردیسم) منابع بسیار خوبی هستند.
        جهان ما به دو چیز نیاز دارد: اول شاعر دوم شعر (براهنی) خندانک
        شاعران نمی میرند و با اشعارشان همیشه زنده هستند.
        روحش شاد و یادش گرامی🖤
        ارسال پاسخ
        آهو محمدی
        آهو محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
        بسیار نقد زیبایی بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۴۸
        سلام و درود

        بسیار ناراحت شدم برای مظلومی صاحب این اثر که چه از نظر شاعرانگی در اثر، چه از نظر مفهوم خوش درخشیده، من هنوز نفهمیدم و نمیدانم جوانی و پیری یک فرد چه ربطی به سرودنش دارد که مکرر و پشت هم جوان را میکوبیم و میخواهیم بجای شاعر کباب کوبیده ای با طعم و مزه دلخواه خود از او درست کنیم، آنچه دلخواه شعر است تجربه است که جوان ها میتوانند با استفاده بهینه از اینهمه بستر محتوا که در عصر معاصر در دسترس همگانی ست مثل همین سایت شعر ناب و... راه صدساله را یک شبه بروند، جوان هم میتواند و توانسته و بارها و بارها ثابت کرده از چیستن و چگونگی و چرایی جا نمانده و نمیماند، اینکه فکر و سلیقه ی پیشانی نوشت و خود نوشت کلیشه ای خود را به دختران و پسران و مردان و زنان وطن فارسی دیکته کنیم و هی وااسفا سر دهیم که فلان چیز در اثر هیز است و فلان حرف مبتذل است و فلان نقش و نوشته در نبش فلان جا باید قرار بگیرد یا کهن کهنه ست و منسوخ و مستعمل جز تحریف شعر و شاعر و قول و قرار با غرور نیست، مگر شعر خورشت قرمه سبزی ست که یک دستور پخت داشته باشد، نقد را به عقد انتقاد در آوردن و استفاده ابزاری از نقد، به خود خدا آنچه صائب در شیرین سروده اش فرموده نیست

        (صائب دوچیز می شکند قدر شعر را

        تحسین ناشناس و سکوت سخن شناس)


        بگذاریم اشعار و شاعران و آثار جمع اضداد باشند، دافعه و جاذبه داشته باشند، اگر من نوعی از شلوغیدن حتی کمتر از مختصر فهم سلیسی ندارم، با فلسفه قهرم، ناشتا حبه قند انصاف نمیخورم، تقصیر صاحب اثر جوان نیست که یک لیست ایراد جلوی پایش می گذاریم و هی برایش اینجور و آنطور دیکته میکنیم، کاش با نعش چشم سر نبینیم با دل بنشینیم بر سر سفره اثر و آن را بخوریم، بر سر سفره شعر این شاعر نه ضعف تالیف است نه تکلف و تصنع و به غیراز یک اشباع که شاید سهوی باشد نه داری خروج وزنی، مگر باید مثل من و شما باشد یا مانند و شبیه عکس پرسنلی اثر من و شما باشد که بگوییم به به و چهچه اثرت خوب است و عالیست و فلان و بهمان، کاش اندازه ی یک قاچ هندوانه منصف باشیم


        از طرف
        سیدمحمدرضالاهیجی
        ساکوتی.هند


        من پرستار آقای لاهیجی هستم شعر شما و کامنت ها را برای ایشان خواندم چون ضعف بینایی دارند فرمودند بنویسم این پیام را و با تیک نقد ارسال کنم !
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۲۵
        سلام بر پرستار زحمت کش
        درود و ادب من را خدمت جناب لاهیجی بزرگوار پیشکش کنید
        با اینکه ایشان توانایی نوشتن و خواندن را نداشتند اما باز هم لطفشان را از من دریغ نکردند
        برایشان از خداوند متعال سلامتی ارزو می کنم و امید وارم هرچه سریع تر خودشان کنار ما باشند و از حضورشان لذت ببریم
        جناب لاهیجی عزیز ، نظرتان بسیار امید بخش بود و خیلی ممنون از اینکه شعر را از زاویه دیگری بررسی کردید و بسیار متشکرم که نکات ارزشمندی را به زبان جاری کردید
        واقعیتش در برابر نقد ها دفاعی نکردم و منتظر بودم که دیگر ادیبان و استادان هم نظراتشان را ثبت کنند و در نتیجه اختلاف نظر ها نتیجه را رقم بزند
        در زیر این شعر برایم اشکار شد که بعضی اوقات نقد ها سلیقه ای هستند و ممکن است شاعر را به بیراهه ببرند
        فهمیدم که شاعر باید کار خودش را بکند در کنار راهنمایی گرفتن از اساتیدی چون شما خندانک خندانک
        سپاس از حضورتان
        امید وارم چشمانتان مانند دلتان روشن باشد و بلا از جسم و روحتان دور
        یا حق خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۸:۴۵
        سلام و درود استاد محترم سید محمدرضا لاهیجی نقد آتشین شما را خواندم و با محتوای اصلی آن مخالفتی نداشتم. اما از لحن آن، و به کار گیری کلمات و عبارت هایی که از نقد اینجانب برگزیده شده بود احساس کردم در شنیدن این نقد از زبان پرستار خوبتان و احتمال دریافت کاملا برعکس از محتویات این نقد اینچنین بر افروخته شده باشید. مخصوصا در تقابل پیر و جوان دچار این شائبه گشته اید که شاعر محترم این صفحه بخاطر جوان بودنشان از جانب بنده ملزم به باید و نباید هایی شده است در صورتی که موضوع کاملا برعکس و وارونه می باشد. توصیه میکنم که نقد بنده را دوباره بخوانید و بشنوید و دقیقتر و با آرامش بیشتر توضیح فرمائید که متوجه ایراد خودم بشوم.
        برایتان آرزوی سلامتی و بهروزی می کنم و سال جدید را به شما و پرستار خوبتان تبریک عرض می کنم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        آهو محمدی
        آهو محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
        خندانک خندانک خندانک عالی گفتید
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۲۸
        با سلام جناب لاهیجی عزیز
        مانده ام از یک بام و دو هوا حرف زدن شما

        نظری در این شعر گذاشته اید که جمع مولفه هایش بر این استوار است که شاعر خودش میداند چه میکند و نباید نقد کرد و فلان و فلان و شعر قورمه سبزی نیست که یک دستور پخت داشته باشد.

        اما قسم حضرت عباس را باور کنیم یا.....


        نظرتان را در شعر قبلی رضا سعادت نژاد کپی میکنم



        سید محمدرضا لاهیجی
        سید محمدرضا لاهیجی
        ۵ روز پیش
        سلام و درود
        اثر چهارگاه شما را با اجازه خواندم، فقط میتوانم بگویم تا حدودی زیباست، قبلا یعنی تا یکی دو ماه پیش نه در این سایت در محافل حقیقی و مجازی دیگر از صفر تا صد آثار را در حد وسع چه از نظر تالیف و چه از نظر بحر و وزن عرض میکردم اما دیدم دردسر دارد هم زمانبر است و هم افراد بعد ساعتها صرف وقت چه در حقیقی و چه در مجازی یا رنجیده میشوند یا گارد میگیرند و گه گاهی نیز با فحش پرسنلی حقیر را نوازش و بدرقه می کنند پس گذشتم از آنچه باید بودم، اکنون فقط میخوانم و با دریافت شاید نگاه راقم پیشنهادکی میدهم، پیشنهادکی صدالبته نه از دریچه نقد، و اما پیشنهادک حقیر به شما که از صحابه قلمید آنهم بر مبنای خواندن دو اثر شما که اولی سپید بود و اکنونی منظوم، یک هیچ قالب شعری را نخوانید چه از قدما چه معاصران به غیر قالب فراسپید چرا که دهان قلم شما را پر از واژگان بکر می کند، دو هیچ کتابی نخوانید جز کتب فلسفی مخصوصا کتب و رسالات ملاصدرا و هر چه میتوانید در آن غور و غواصی و آبتنی کنید اگر عقاب شعرتان در اوج پرواز نکرد و بی پروا نشد لعن و افش از آن حقیر

        سلامت باشید

        پس چطور به خود اجازه میدادید نقد کنید و در مقابل شما
        گارد بگیرند شعر که از دیدگاه شما قورمه سبزی نیست و یک دستور پخت ندارد چرا در مقابل شما به تایید خودتان گارد می‌گرفتند

        خاصیت آدمی به شنیدن به به و چه چه است

        پیشنهاد میکنم شعرا به جای درخواست نقد درخواست به به و چه چه کنند

        و اما جناب سعادت نژاد عزیز

        نقد من نه سلیقه ای بود و نه از روی دشمنی با شما و نه خواستم شما را به بیراهه ببرم و آنقدر هم بی کار نیستم که وقت شریف خودم را برای نقدی صرف کنم که متهم شوم به خیلی از بی مهری ها

        شما شاعری با استعداد هستید خواستم چراغ راهی برایتان روشن کنم که گویا نشد و شاید سکوت بهترین علاج باشد بعد این چرا که تقصیر ما است که بدون غرور شاید جایی که نباشیم هستیم و به جای مطالعه در فکر ترقی دوستان هستیم

        وقتی عنوان میکنم شعرتان شکست وزن دارد

        عزیزم وزن فقط خلاصه نشده در کنار هم قرار دادن مصوت های بلند و کوتاه و در بحری سرودن و بعد با اختیارات شاعرانه
        ماله کشیدن
        ضرب‌آهنگ، ریتم یا ایقاع، به معنی توالی ضربه‌های آهنگ که برای موزون کردن نوای شعر به کار می‌رود. به عبارت دیگر تکرار پی‌درپی یک حرکت پایدار در زمان مشخص را درشعر وزن یا ریتم می‌نامند.
        شاعر و نویسنده از رهگذر ضرباهنگ‌ها با شوری که می‌آفریند و فضای مساعدی که ایجاد می‌کند، خواننده را در درک کلام و دریافت مفهوم یاری می‌بخشد.
        کاربرد دقیق و آگاهانه ایقاع می‌تواند در بیان مقصود و ایجاد فضای مناسب‌تر برای فهم کلام مؤثر باشد
        شایان ذکر است که برای ایجاد فضای عاطفی مناسب تنها انتخاب وزن مناسب کافی نیست؛ وزن به‌تنهایی عامل فضا‌سازی نیست؛ به عنوان مثال در شاه‌نامه با وجود اینکه وزن واحد است، اما لحظه‌های سرور و پیروزی، جنگ و پیکار، مرگ و غم و شکست و پیروزی به شیوه استادانه‌ای پرداخته شده است؛ به‌طوری‌که القای عاطفی مناسب خود را دارد.
        وزن باید ریتم و اهنگ و بسامد درست داشته باشد
        فرکانس های خوانش بدون دست انداز جلو رود
        عنوان اینکه خواننده درست نخوانده است بهانه ای بیش
        نیست در سایر بخش ها هم نقدم درست بود
        زبان شعر شما الکن بود دوست داشتم بیشتر سمباده کاری میکردی

        در هر حال پاسخی لازم بود که دادم

        شاید الان متوجه نشوی ولی در آینده خواهی یافت معلمان سخت گیر بیشتر هوای تو را داشته اند

        ایام عزت مستدام

        #سید_هادی_محمدی

        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        سید محمدرضا لاهیجی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۵
        دم خروس و قسم حضرت عباس علیه السلام لازم ندارد جناب مستطاب، فکرکنم با آقای محمود احمدی نژاد نسبتی دارید که با بگم بگم کامنت و شروع کردید، جهت اطلاع نقد بنده بر آثار افراد واضح، دارای برهان نه از مجرای سلیقه و با معدل استدلال بود نه هی داد از تخیل زدن، منتهی چون آنها زیادی در بین خلق الله خود را استاد جازده بودند و با نقد حقیر لباس استادیشان نخ کش میشد و به ردای پوسیده ی استادیشان بر میخورد گارد میگرفتند، خودشان خروار خروار پای صفحه افراد که نقدشان بسته بود و در محافلی که فقط زمان مقرر شعرخوانی بود انتقاد و سلیقه پشت سلیقه خرج و پیشنهادکهای دوزاری میدادند اما از پس یک اثر 5 بیتی با قافیه صحیح بر نمیآمدند، خودشان گزینه نقد را باز میگذاشتند و وقتی نقد میشدند یا نقد را حذف میکردند یا تازه بعد از حذف به خصوصی می آمدند و مارا می شستند و از بند رخت آویزان میکردند، که سکوت میکردم چرا که لایق جواب نبودند وگرنه کسانیکه مرا میشناسند جواب حقیر در آستین است برای آدمهای فهیم و چیز فهم، چرا که جواب ابلهان خاموشی ست

        شما نگران نباشید
        نقد یا بهتر بگم انتقاد واسه حضرت شما
        من این یکی را هم از باب مظلوم بودن بیش از حد صاحب این صفحه نوشتم و بس و از باب بی اخترامی به نسل جوان وگرنه صاحب اثر را نه میشناسم نه سبقه ی آشنایی با ایشان دارم

        آینه چون نقش تو بنمود راست
        خود شکن آیینه شکستن خطاست


        جون صیانت از محیط ادبی سایت واجب است و همچنین صفحه خودم نیست از ادامه بحت معذورم چون صفحه شاعر این اثر به حاشیه میرود
        شما میتوانید پیش خودتان و بادیگارهایتان شکست بنده را اعلام و اعلان بفرمایید برای من چیزی عوض نمیشود به قول شعر اخیر خودتان کرم هم به بیل نمیخورد

        والسلام
        سید محمدرضا لاهیجی
        سید محمدرضا لاهیجی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۰۹
        جناب آقای سبکبار
        سلام و درود

        اولا

        بنده را در غم درگذشت همسرتان شریک بدانید که خود نیز ده سال است و تا ابد داغدار همین درد همیشه تازه ام

        ثانیا

        از خوش شانسی من یا بدشانسی آقای سعادت نژاد در بدو ورود مجددم به سایت اولین صفحه که واردش شدم صفحه آقای سعادت نزاد بود، سه اثر از ایشان از بدو ورود خواندم و بعد هم با مراجعه به صفحه ایشان دو اثر دیگر خواندم که بماند حرفهایی را سلیقه ای دیدم و جذاب بودم اینکه دیدم آقای سعادت نژاد سکوت کردند و فقط تشکر می کنند که به نظرم سیاست ایشان باشد که یحتمل از کیاست و درایت ناشی میشود، به نظرم حرفها را میشنوند و تشکر می کنند و آنچه درست باشد را ازش استفاده می کنند که دچار حاشیه نشود، چرا که آنچه از پاسخهای ایشان به افراد فهمیدم این است که برایشان انگار شعر مهم است نه حواشی برای همین می گذرند از حرفها،

        ثالثا

        حرف حقیر یک حرف کلی بود فردی که پرستار حقیر ست واو به واو اشعار و کامنت ها را برای بنده خوانده و میخواند، حرف من نقد روی نقد احدالناسی نبوده و نیست بیشتر درد دل بود و هست و نقد یک جریان که در دهه اخیر افت نقد در مجامع ادبی حقیقی ست چه رسد به محافل ادبی مجازی،، آفتی که نه نقد است بلکه انتقادست و سوءاستفاده ابزاری از نقد ، من هم اکنون خیلی راحت میتوانم دور از جان جمع بی هیچ غرض و مرض و با استدلال بر همین اثر نقد بنویسم، چیزهایی که من کور دیدم و دیگران ندیدند و به صاحب اثر بگویم اما نه دیروز گفتم نه الان میگویم ، نگفتنش هم به دلیل ضعیف دانستن اثر یا هرچیز دیگر نبود که خدا مرا نبخشد اگر جز این باشد، گاه زبان مشفق باید بجای سه گاه سراغ راست پنجگاه رود و حتی مرکب خوانی،، از عمر آشنایی من با جناب سعادت نژاد زمان زیادی نگذشته نخواستم زبانم را تندمزاج بببیند اولا و در ثانی کاش به این نکته توجه میشد که این اثر در چالش غزل حضور دارد و بهترین نقد هم حالت تخریب به خود میگیرد وقتی من نوعی در آن چالش حضور دارم به صفحه آقا مهرداد حتی تشریف ببرید امروز خودم از آن چالش استعفا دادم به همین، ضمن اینکه بعضی حرفها از نظر من اجازه میخواهد، درست است که حقیر غیر ایرانی ام اما از پدر و مادر خدابیامرزم و چرخ گردون آموخته ام بعضی حرفها نه یک بار بلکه چندین بار اجازه میخواهد تا دلی نشکند و در این مسیر هم حرف من نوعی دور از شما بجای همآموزی و تبادل نظر و تفکر آفتی نگردد که صاحب قلمی دست از قلم بکشد، من قصدم بود اول در خصوصی از آقای سعادت نژاد اجازه بگیرم و با ادبیاتی متفاوت شعر ایشان را به واکاوی بنشینم و از فرم تا وزن و نکات مثبت و قوت و مولفه های دیگر و گاهی هم اشکال سهوی و غیره و غیره اثر را عرض کنم و پس از پایان چالش غزل آقای عزیزی برای آقای سعادت نژاد خصوصی بفرستم اگر اجازه دادند آن را بعنوان پست ارسال کنم که با همآموزی بین من و ایشان و دیگران اتفاقی مبارک بیفتد و روی دهد، متاسفانه برداشت و بهتر بگویم سوءبرداشت از حرف حقیر شد که بگذریم اهمیت چندانی ندارد، حقیر نه از تخریب ناراحت میشوم نه با تحسین روی آسمان پر پر و پرواز میکنم، از طرفی در دنیا برای هیچ چیز نمیجنگم کسی که انقد پرروست که از کار افتاده تشخیص داده میشود اورا در سن کم بازنشسته میکنند اما بر روی ویلچر تا کرونا آمد بر میگردد به بیمارستان و 4 بار از بیماران کرونا میگیرد و نمی میرد اما یک عصر نیم ساعت میخوابد بلند میشود چشمانش دیگر نمی بیند به این عروس هزارداماد دنیا توجهی ندارد و چیزی را با ارزش نمیداند که برایش بخواهد بجنگد بقولی کوزه گر از کوزه شکسته آب میخورد چون میداند جنس چیستن کوزه را بیش از دیگران از نظر حقیر آب خوردن کوزه گر از کوزه شکسته نه آن معنای رایچ لایه رویی عامی را دارد

        موفق باشید و سعادتمند
        شادی به یاد روح همسرتان

        سیدمحمدرضالاهیجی
        ساکوتی.هند

        اشکالات احتمالی املایی در
        نوشته بر گردن بنده پرستار است البته ایشان سریع حرف میزنند سخته نوشتن

        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        جناب لاهیجی ابتدا از شما خواهش میکنم که لطفا ارامش خود را حفظ کنید و در ثانی بنده همیشه تیک نقد زیر اشعارم باز است و دوست دارم نقد شوم
        هرنقدی هست تمام و کمال بنویسید که بنده نه تنها مشکلی ندارم بلکه خوشحال هم میشوم خندانک خندانک
        با ارزوی سلامتی برای شما
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۷:۴۱
        سلام
        درود بر شما امید ادبیات
        فکرم برای کشتن بره ی احساسم
        ظاهرا این مصرع از حیث وزن دشواری هایی دارد
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۴۵
        درود بر جناب ازاد گرامی
        بسیار متشکرم از نکته ای که گفتید
        ممنون از حضور گرمتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حنانه الادا
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۸:۵۲
        بسیار زیبا بود جناب سعادت نژاد
        مانا باشید
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۴۴
        سپاس از حضورتان بانو خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۰۷
        درود بر شما سعادتِ شعرناب
        بسیار زیبا و دلنشین بود🌹
        بگذرد به عشق
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۴
        سلام بانوی غزل ها
        شما که در غزل نوشتن از ما سرتری کمی نقد کنی خوشحال میشوم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        تکتم حسین زاده
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۳۲
        چشم من جز زیبایی در سروده های عزیزان نمیبیند ،نقدی اگر هست با اساتید🌹
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۷
        چشمتان زیباست بانو خندانک خندانک
        شیما جریده
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۲:۱۳
        درود بر رضای سعادت عزیز ، عاقلانه بود 🌹
        بگذار پایِ احساساتت بیشتر به اشعارت باز شود ، شاید نباید بیش از حد سرکوبشان کنی
        خوشبختانه اشعارت همیشه مورد توجه عزیزان ماهر هست و به درستی نقد میشود
        شاد باشی و سلامت 👏🤍
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۸
        سلام بانوی عزیز و صمیمی ترین شین من
        قطعا بدون فوران احساس شعری نوشته نمی شود....ولی از احساس بیشتر سخن به میان خواهم اورد از این به بعد...ممنون از حضورت و این همه انرژی مثبتی که همراهت داری خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۰۸
        سلام و درود به آقا رضای توانا و هنرمند. عذر خواهی می کنم که بدون اجازه قبلی از صفحه نقد استفاده کردم. دلم پر بود و جایی باید آن را خالی می کردم. چه جایی بهتر از صفحه پر مخاطب شما . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۴۰
        سلام مجدد استاد سبکبار مهربان
        شاگردی بیش نیستم در این محفل
        از سعادت بنده بود که نقدتان پای شعرم تیک خورد
        اینجا صفحه خودتان است و نیازی به اجازه گرفتن نیست استاد
        گوش ما دست شما....ببرید
        دست بوسیم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۷:۵۴
        ممنونم استاد جوان. من جسارتی به ایراد گیری و نصیحت نمی کنم. تنها خواستم بعد از آن ارتفاع اراده ای که تعریف کردی به این خیز بزرگ و شورانگیزت احسنت بگویم. هر شاعری قبل از دیگران با خودش صحبت می کند و این شعر شما را به عقلانیت، دانش و بینش، انتخاب درست و پرهیز از دهن بینی تبعیت از فرامین دیگران هدایت می کند. در هر انتخابی سرنوشت انسان است که رقم میخورد. در مسیر صد راهۀ زندگی. چقدر زیبا گفتی! اراده پرش از موانع و تبعیت از عقل کنترل امیال و احساسات و هنری بدیع در حال شکوفایی. این ها را خودت گفتی و من فقط تحسینش کردم. ایکاش هم سن و سالانت هم این حرف هایت را بخوانند و درس خوانی و مطالعات زیاد را به « خر خوانی » تشبیه نکنند و بجای تلاش و کوشش دیگران را به « خوش خیالی و شانس و اقبال احاله ندهند » و بجای هنرآموزی و زحمت کار به آوازه خوانان لوس آنجلسی روی نیاورند.
        1401 با این شعرت نو می شود.
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۸:۵۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۳:۵۸
        درود جناب سبکبار ارجمند
        ناگفته نماند در بین هنرمندان خارج از ایران یا به قول شما لوس انجلسی هم هستند کسانی که کار فاخر میکنند و هنرشان ارزشمند است، بنظرم هنر خوب هرکجای دنیا میتواند باشد و مرزی ندارد. خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۰۷
        سلام و درود دوست عزیز و هنرمند صاحب سبک امیر حسین علامیان ( اعتراض ) صحبت از هنرمندان خارج از ایران نبود بلکه خوانندگان « لوس آنجلسی » بود که اصطلاحی آشناست برای آنان که کمترین اطلاعات سیاسی و اجتماعی داشته باشند، می باشد. حالا اگر کسی به فراخور تمایلات شخصی خودش یکی از آن ها را مستثنی کند باز هم از معنی و مفهوم گسترده و مشخص این اصطلاح چیزی را کم نمی کند. گرچه خود ذائقه هنری اصحاب انجمنی که در راه شعر و هنر قلم می زند مهم و شایسته داوری است که چه چیزی را هنر بداند و هنری. مانند مثالی که روزی استاد شجریان در جایی مشغول اجرای کنسرت برای موسیقی خودش بوده که در بخشی از آن یکی از حاضرین از ایشان درخواست می کند که ترانه ای از گوگوش را برایش اجرا کند. . . نمی شود اورا ملامت کرد، ذائقه و اطلاعاتش در همین سطح است.
        خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آهو محمدی
        آهو محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۹
        خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۵۶
        خندانک
        مرضیه  رضایی (رها)
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۱۸
        سلام ودرود بر شما جناب سعادت نژاد ارجمند بسیار عالی بود 🌹🌹🌹
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۴۰
        درود بانو
        متشکرم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۴۵
        درود داداش رضای گل
        اول بگم از نقدهای تند دلگیر نباش، باید به عنوان نیروی محرکه عمل کنه و باعث انگیزت بشه، همچنین از تعریف و تمجید سرشار و راضی نشو، رمز موفقیت؛ مطالعه مفید و خوب اندیشیدن است
        مفهوم و همچنین تکنیک شعرتو دوستداشتم خندانک
        مولفه های مدرن و پستمدرن را میشناسی و بلدی
        باید بهتر و بیشتر کار کنی پتانسیل بالایی داری
        قلمت سبز سرفراز باشی دل به دل راه دارهخندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۴۱
        سلام داداش بزرگتره
        داداش گل من خودت میدونی چقد عاشق و مشتاق نقدم
        هرچه نقد بیشتر منم خوشحال تر
        ممنون از اینکه همراهمی مهربون مرد خندانک خندانک
        دوستت دارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۴۶

        سلام و درود

        بسیار ناراحت شدم برای مظلومی صاحب این اثر که چه از نظر شاعرانگی در اثر، چه از نظر مفهوم خوش درخشیده، من هنوز نفهمیدم و نمیدانم جوانی و پیری یک فرد چه ربطی به سرودنش دارد که مکرر و پشت هم جوان را میکوبیم و میخواهیم بجای شاعر کباب کوبیده ای با طعم و مزه دلخواه خود از او درست کنیم، آنچه دلخواه شعر است تجربه است که جوان ها میتوانند با استفاده بهینه از اینهمه بستر محتوا که در عصر معاصر در دسترس همگانی ست مثل همین سایت شعر ناب و... راه صدساله را یک شبه بروند، جوان هم میتواند و توانسته و بارها و بارها ثابت کرده از چیستن و چگونگی و چرایی جا نمانده و نمیماند، اینکه فکر و سلیقه ی پیشانی نوشت و خود نوشت کلیشه ای خود را به دختران و پسران و مردان و زنان وطن فارسی دیکته کنیم و هی وااسفا سر دهیم که فلان چیز در اثر هیز است و فلان حرف مبتذل است و فلان نقش و نوشته در نبش فلان جا باید قرار بگیرد یا کهن کهنه ست و منسوخ و مستعمل جز تحریف شعر و شاعر و نیست، مگر شعر خورشت قرمه سبزی ست که یک دستور پخت داشته باشد، نقد را به عقد انتقاد در آوردن و استفاده ابزاری از نقد به خود خدا آنچه صائب در شیرین سروده اش فرموده نیست

        (صائب دوچیز می شکند قدر شعر را

        تحسین ناشناس و سکوت سخن شناس)


        بگذاریم اشعار و شاعران و آثار جمع اضداد باشند، دافعه و جاذبه داشته باشند، اگر من نوعی از شلوغیدن حتی کمتر از مختصر فهم سلیسی ندارم، با فلسفه قهرم، ناشتا حبه قند انصاف نمیخورم، تقصیر صاحب اثر جوان نیست که یک لیست ایراد جلوی پایش می گذاریم و هی برایش اینجور و آنطور دیکته میکنیم، کاش با نعش چشم سر نبینیم با دل بنشینیم بر سر سفره اثر و آن را بخوریم، بر سر سفره شعر این شاعر نه ضعف تالیف است نه تکلف و تصنع و نه خروج وزنی، مگر باید مثل من و شما باشد یا مانند و شبیه عکس پرسنلی اثر من و شما باشد که بگوییم به به چهچه اثرت خوب است و عالیست و فلان و بهمان، کاش اندازه ی یک قاچ هندوانه منصف باشیم


        از طرف
        سیدمحمدرضالاهیجی
        ساکوتی.هند


        من پرستار آقای لاهیجی هستم شعر شما و کامنت ها را برای ایشان خواندم چون ضعف بینایی دارند فرمودند بنویسم این پیام را با تیک نقد ارسال کنم !

        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۰۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمین پرهیزکار
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۱۹
        درود رضا جان سعادت نژاد
        به شخصه لذت بردم از غزل زیبا و بدیعت
        ترکیبات نویی که بکار بردی عالی بودند
        بمانی و بسرایی به مهر
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۶
        سلام ارمین عزیز رفیق ادیب و شاعر خوش ذوق و مودب
        ممنون از نظر انرژی بخشت
        فدای مهربونیت خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ژکا گرجاسی
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۲۷
        درود بر رضای عزیز ، رفیق شفیق
        مگه میشه شعر بنویسی و بد باشه؟!
        از محالاته
        برات دلی خوش و قلمی نویسا آرزومندم
        شاد باشی خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۵
        سلام ژکای جانان
        لطف داری به من پسر
        قربان مرامت
        ممنون که هستی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۵۳
        سلام جناب سعادت نژاد گرامی
        مننظر بودم کمی بحث آرام شود و نظرات متفاوت را بخوانم و بعد بنویسم.
        خوبی شما این است که شعرت برای خودت است و سعی نمی کنی تقلید کنی همین اشعارت را برای ما مخاطبانت جالب و خواندنی می کند و این عیب یکنواخت بودن و تکراری بودن در شعر شما نیست.
        قلمت همیشه سبز
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۴
        سلام محمد جواد عزیز رفیق خوشقلم
        بحثی هم اگر بود ادبی بود و من بسیار مشتاقم از این دست حرف ها زیر اشعارم باشد
        البته خیلی ها سلیقه ی خود را بیان می کنند و باز هم قابل احترام است
        قطعا شعر باید امضای شاعرش باشد و از وجود شاعر سرازیر شود
        ممنون از اینکه نظر دادی و خیلی خوشحالم کردی شاعر عزیز و رفیق من خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شیما جریده
        شیما جریده
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۴۵
        👌
        ارسال پاسخ
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۵۷
        درود و مهر ادیب گرانقدر موفق باشید خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۰
        سپاس از حضور ارزشمندتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آهو محمدی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
        سلام اقای رضا سعادت نژاد
        شاعر بودن شما اثبات شده است
        شعری بسیار زیبا و عالی خواندم از محضرتان...مثل همیشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۰۳
        درود بانو
        زیبا نگاهید
        ممنون از درج نظرتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۴۸
        عرض سلام
        قلمتان مانا ونویسا باد
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۹:۵۸
        سلام و درود دوست خوبم
        چقدر خوب در وادی تغزل سیر می کنی
        بزرگترین تضاد این شعر موضوع اصلی آن است که با خود غزل تضاد دارد
        غزل عاشقانه است (فارغ از غزل اجتماعی) و چنین موضوعی در قالب غزل تضاد جالبی ایجاد کرده است
        دوست خوب من این روز ها از حافظ هم ایراد می گیرند و البته به درستی و نادرستی ایراد گرفتن از این ابرشاعر کاری ندارم
        اما یادت باشد گاهی صفحات شاعران جوان دستمایه ارسال نقد هایی جهت خودنمایی سایرین می شود
        راستش را بخواهی در نقد های ارسالی برای شعر شما بیشتر جدل دیگران رو دیدم تا نقدی آموزنده که به کار شما یا سایر شاعران بیاید
        نمی گویم همه جهت خودنمایی پنجره سبز رو باز کرده اند اما توصیه می کنم در میان این نقد ها گیر نکنی
        نه آن ها که نقد منفی داشته اند نه آن ها که از شعر حمایت کردند به نظرم بهترین کامنت رو از آقای امیر حسین علامیان دریافت کردی به همون اکتفا کن رفیق

        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۴۴
        🙏 خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۲۸
        جناب خانلاری
        از شما توقعی بیش از این میرود
        ۴ نفر از اشخاصی که به هر شیوه ای چه مثبت چه منفی بر این شعر نقد و نظر وارد کرده اند از دید خود شاعران این سایت به عنوان منتقد برتر سال انتخاب شده اند.
        اگر نمیتوانید صدایی راهگشا باشید ،لااقل سکوت باشید عزیز. سکوت هم بد نیست.
        منتقدان برای خودنمایی نقد کرده اند؟؟؟
        این دیگر چه حرفیست ؟
        چرا کنترل نشده حرف میزنید عزیز؟
        نقد به حافظ هم اگر بجا باشد ایرادی ندارد
        مگر حافظ خداست یا معصوم است؟
        همین اظهار نظرهایی اینچنینیست که باعث آشوب در صفحه ی یک شاعر میشود.
        لطفا کلامتان را با عقل و منطق منطبق کنید بعد ارسال کنید.
        از شما چهره ای آرام تر و منطقی تر در نظر داشتم

        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۱۴
        سپاس از حضور و درج نظرتان جناب خانلاری خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        سلام مهرداد عزیزم

        در تایید نظر حضرتعالی مایی که نقد میکنیم فقط به خاطر ارتقای شاعر است و لاغیر متاسفانه دوستان بی انصافی میکنند چرا که از زمان خودنمایی ما گذشته است جناب خانلاری اگر صد نفر که آن هم محال است نظری یا نقدی را بخوانند در صفحه ی اینستاگرام حقیر پستی شاید نزدیک پنجاه هزار بازدید و لایک داشته باشد اگر اهل خونمایی بودیم جایی دیگر بهتر بود و وسیع تر
        در عجبم کجای نقد ما غیر علمی و سلیقه ای بود
        حتی جناب حکیم هم اشاره میکنند مشکل وزنی ندارد بنده توضیح دادم مشکل وزنی فقط جور کردن ردیف و قافیه نیست خوانش خواننده مهم است
        متاسفانه اظهار نظر های پر از کینه ی امثال آقای خانلاری شاعر صفحه را هم به اشتباه می اندازد و شاعری مثل جناب سعادت نژاد که جوان و خام است اظهار نظر هایی میکند که در شان و منزلت ایشان نیست و این ها تقصیر آتش آورندگان معرکه است

        حقیر اگر عمری باقی باشد جز در موارد خاص نقد و نظری پای هیچ شعری نخواهم نوشت بگذار مهرداد عزیزم این ها با به به و چه چه ها دلخوش باشند.
        روزی به خود می آیند که دیگر کوتوله ی شاعری باقی مانده اند و به قول استاد علی حاتمی در دیالوگ فیلم کمال الملک

        مدرسه هنر، مزرعه بلال نیست که هر سال محصول بهتری بدهد. از ستاره های آسمان هم یکی می شود کوکب درخشان؛ الباقی، فقط ، سوسو می زنند.

        ایام عزت مستدام

        #سید_هادی_محمدی
        خندانک

        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۰۲
        درود بر شما جناب عزیزیان ادیب بزرگوار خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۰۲
        درود و عرض ادب و احترام خدمت استاد والااندیش و گرانقدرم جناب سید هادی محمدی خندانک خندانک خندانک
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۱ ۰۲:۳۴
        سلام و عرض ادب جناب عزیزیان عزیز
        راستش فکر می کنم نظر من را دقیق نخواندید
        اکر دقت کنید فحوای کلام من تنهایک چیز است
        از دوست عزیزم آقای سعادت نژاد خواسته ام بیخیال این اختلاف نظرها درباره شعرش شود و راه خودش را بدور از هیاهو طی کند
        من عرض کردم همه به قصد خودنمایی اینکار را نمی کنند
        احساسی که در من به وجود آمد وقتی دیدم بر سر شعر یک شاعر جوان تر بحثی شده که به جای راهنمایی ایشان تنهاذهنشان را آشفته می سازد این بود که دوستان بیشتر به ابراز وجود خود صرفا نگاه کرده اند و کمتر صلاح شاعر را کد نظر داشته اند
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۱۳
        سلام و درود خدمت جناب هادی محمدی عزیز و دیگر اهالی سایت شعر ناب
        بخاطر بحث های پیش امده درباره ی شعرم از شما عذر خواهی می کنم و برای پایان دادن به این بحث ها خودم نقدی تمام و کمال بر نقد شما و هم چنین نقدی بر شعر می کنم و امید وارم که دوستی ها پا برجا بماند و بحث های ادبی باعث ایجاد بحث های شخصی نشود.. خندانک خندانک

        جناب محمدی عزیز
        ابتدا عرض کردید که شعر شکست های وزنی دارد....وزن کاملا درست است ولی در مواردی موافقم که در جایی از شعر ، زبان ثقیل است
        اما مطمعن باشید اگر شخصی غیر از شما چنین نظری داشت برچسب سلیقه ای بودن به آن نمی زدم...چرا؟؟
        شما خودتان در شعرتان خطای واضح عروضی دیده می شود و بعد از نقد شدن حرف از عروض نوین می زیند که ما در عروض نوین در تلاش هستیم، برای اینکه قوانین عروضی را ساده تر کنیم تا شاعر راحت تر باشد ولی حالا خودتان از بنده خرده می گیرید که چرا زبان شعر سنگین است....حالا بماند که من و شما عددی نیستیم که بخواهیم قوانین چندصد ساله عروض را یک روزه تغییر بدهیم و به ان عروض نوین بگوییم و وقتی شعرمان دارای خطای وزنیست بهانه های عجیب بیاوریم
        بعد فرمودید که در شعر صنایع ادبی و ترکیب های بکر و نو کم است....واقعا یا انتظار شما از 7 بیت در حد 70 بیت است یا با شعر ارتباط نگرفته اید

        بخشی از صنایع ادبی شعر :

        تعلیم گرفتن مغز : تشخیص و استعاره
        از منطق تعلیم گرفتن : کنایه
        معلم شدن منطق : تشخیص و استعاره
        ازمون عاشقی : اضافه تشبیهی
        نیم گرفتن در ازمون عاشقی : کنایه
        برگه ی تصمیم : اضافه تشبیهی
        مسئله : استعاره
        احساس را خارج از تقسیم گرفتن : کنایه
        تقسیم : استعاره
        مسیر زندگی : اضافه تشبیهی
        صد راه : مجاز
        شمشیر عقل : اضافه تشبیهی
        جنگ انتخاب : اضافه تشبیهی
        خواهش نیرو : کنایه
        نیرو : استعاره
        خطوط عقل : اضافه تشبیهی
        ارتباط بی سیم و خطوط عقل : کنایه
        بی سیم : استعاره
        سیاست های قلب : اضافه استعاری
        بی اثر بودن سیاست : کنایه
        شهر علاقه : اضافه تشبیهی
        غم تحریم : اضافه تشبیهی
        تحریم : استعاره
        بره ی احساس : اضافه تشبیهی
        کشتن بره ی احساس : کنایه
        سراغ تیغ ابراهیم گرفتن : تلمیح
        جریان خون عشق : مضاف الیه مضاف الیه...دارای تشبیه
        جریان خون عشق در قلب نماندن : کنایه
        ابتدای هر رگ را میم گرفتن : نغز

        و این ها تعدادی از عناصر ادبی این 7 بیت بود که قطعا خودتان می دانید در شعر امروزی برای سادگی و زیبایی کلام و انتقال راحت تر مفهوم از صنایعی مانند تشبیه و کنایه و ...بسیار استفاده می کنند

        ترکیب های بکر و نو

        برگه ی تصمیم
        جنگ انتخاب
        خطوط عقل
        سیاست قلب
        شهر علاقه
        غم تحریم

        در 7 بیت فقط همین مقدار از توانم برامد که فکر کنم کافی باشد
        پرداخت شعر هم پیچیده نیست و مفهوم ان برای هرکسی که این شعر را می خواند به راحتی جا می افتد
        جناب عزیزیان در مصرع پنجم "صد راه" را دلیل سردرگمی دیدند که عقل را ضرورت می دهد و من هم چیزی غیر از این نگفتم
        وقتی شمشیر عقل زورکی تصمیم بگیرد یعنی ضرورت عقل و جایی که عقل اجازه نمی دهد پای عشق و احساس به میدان باز شود و به نظرم ضعف پرداختی اینجا مشاهده نمی شود
        مفهوم بیت ها همگی به هم نزدیک است زیرا غزلی کوتاه با زبان امروزی در باره ی تقابل عقل و عشق است
        در هیچ مصرعی مفهوم از این تقابل خارج نشد و انسجام شعری هم حفظ شد
        بیت اول با نشانه هایی از رشد عقل و یادگیری ان مواجه هستیم که خصوصیاتیش با عشق در تضاد است و در عاشقی موفق نیست
        در ابیات میانی بالاخره بین عقل و عشق جنگی سر می دهد
        بیت اخر هم که یک پایان بندی عالی برای مغلوب شدن عشق بود ....
        به نظرم که پرداخت خوبی داشت و کاملا مفهوم را به خواننده رساند

        دلالیم برای سلیقه ای بودن نظرتان را به طور واضح گفتم
        جناب محمدی شعر گفتن اسان است ولی شاعر بودن بسی دشوار
        من سعی بر زورکی شعر گفتن ندارم که بخواهم طبق ایده ها و سلایق پیش بروم
        انچه از احساسم باشد میگویم...عده ای دوست دارند و عده ای هم مخاطب اشعارم نیستند
        در این مسیر همواره از نقد های درست استفاده کرده ام و هیچ گاه در مقابل نقد ها گارد نگرفته ام و این اولین بار بود....


        بنده همیشه انتقاد پذیر بوده و هستم و با این جمله شما بسیار موافقم که گفتید : به کار بردن و انتخاب قافیه ی منتهی به میم و شروع ردیف با میم از ظرافت شعر کاسته و دست اندازی در خوانش ایجاد کرده است

        شما برای من بسیار قابل احترام هستید و این یک افتخار بزرگ است که هادی محمدی اشعار من را می خواند و نظر می دهد
        دست بوس شما هستم خندانک خندانک

        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۰
        اگر با من نبودش هیچ میلی
        چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
        موفق باشید عزیز
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۹
        سلام جناب سعادت نژاد

        آخرین مطلبی هست که در صفحه ی شما می نویسم
        چون بحث ها شد فرسایشی و از حوصله ی من و مخاطب
        به دور است

        🔵 اولا بعد از جو سازی ها و به قول معروف باد کردن شاعر صفحه نظر اول خود را پاک و این را نوشتید در جواب من که این دوگانگی پسندیده نیست

        🔵 جناب سعادت نژاد اگر شما عددی نباشید در شعر و شاعری البته به فرموده ی خودتان خواهشا مرا هم داخل این جرگه نکنید اتفاقا من عددی هستم در شعر و شاعری و همیشه ادعا کردم و مبارز طلبیدم شعرهای من هیچ گاه ایراد عروضی ندارد مگر به اختیار شاعرانه زمانی که برخی از دوستان آتش بیار معرکه مشق میکردندحقیر عروض تدریس میکردم حالا بماند بحث عروض نوین که تز دکتری تخصصی من هست و نیازی به توضیح بیشتر نیست
        مگر نیما را اوایل کار کلاسیک سرایان لعن و نفرین نمی‌کردند
        خاصیت نو آوری این است اما نو آوری با علم

        🔵 در خصوص شکست وزنی شعرتان
        گفتم و می‌گویم شعر فقط جور کردن قافیه و ردیف ونیست
        و توضیح هم داده ام مفصل

        🔵 ترکیبات بکری که فرمودید

        برگه ی تصمیم
        جنگ انتخاب
        خطوط عقل
        سیاست قلب
        شهر علاقه
        غم تحریم


        یا معنی بکر را نمیدانید یا که......

        در شعر شاعران اگر سرچی نمایید کدام یک از این واژه ها
        پیدا نمیشود

        جناب سعادت نژاد جوان با استعداد تاثیر نگیرید از نظراتی که
        شما را در چاه غرور اندازد


        در آخر با تمامی احترامی که برایتان دارم دیگر در صفحه ی
        مبارک شما نخواهم بود نه به دلیل اینکه شما از نقد من ناراحت شدید نه اصلا نقد خاصیتش این است

        اما به دلیل اینکه حاشیه مرا از کارهای مهم باز میدارد

        مثل الان که باید سر کلاس به دانشجوهایم برسم برای شما جواب می نویسم

        یا علی

        ایام عزت مستدام

        #سید_هادی_محمدی

        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۵
        ببخشید که باعث رنجش شما شدم خندانک خندانک
        جوانی هستم خام و ناپخته
        به احترام استادم مهرداد عزیزیان نظر قبلی را پاک کردم چون توصیه ایشان بود
        باز هم ببخشید خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۸
        جناب عزیزیان مهربان از شما عذر خواهی می کنم اگر رفتار نا به جا و ناشایستی داشتم خندانک خندانک خندانک
        بگذارید به پای نادانی ام
        همیشه برای من عزیز هستید خندانک خندانک
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۱ ۰۲:۳۷
        سلام و درود جناب محمدی
        من خطابم به شخص معینی نبود
        من اصلا با هیچ کس در اینحا خصومتی ندارم
        چه کینه ای
        شما به من هیزم تری نفروخته اید و همجنین سایر عزیزان
        اما ماحصل و خروجی نقد ها فقط پریشانی ذهن شاعر است
        اصلا تمام نقد ها بی غرض و خیرخواهانه
        هرنکته مکانی دارد
        اما انصافا آن چه یک شاعر جوان دارد انسجام فکری است
        که این نقد ها چنین مقصودی را براورده نمی کنند
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
        درود بر شما ادیب بزرگوار خندانک خندانک

        طبع‌تان مانا خندانک
        قلمتان هماره سبز خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۶
        سپاس از حضور ارزشمندتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۵:۱۸
        درود برشما خندانک خندانک
        زیبا سروده اید خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۶
        درودتان
        دست بوسم خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۴۶
        مغز من از منطق فقط ، تعلیم می گیرد

        در  آزمون  عاشقی  هی  نیم  می گیرد


        درود قله احساس و منطق، دو قله ای است که انتخابش بسیار سخت است ،و آگاه کسی که منطق را انتخاب کند
        با احساس سقوط های مکرر
        با منطق محکم و استوار بودن
        قلمتان جاودانه خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۳۶
        سلام بانو ناطق مهربان و فهمیده
        بله بانو تقابل عشق و عقل قرنهاست در شعر شاعران وجود دارد و من با زبان امروزی و نو سعی کردم توضیح بدهم که جالب بشود
        سپاس از حضورتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۱۸
        خوب درس پس میدی
        این بیت شاه بیت غزل شماست
        راه پر فراز و نشیب داری
        بنویس
        بنویس
        انقدر بنویس
        که مثل منِ بیسواد حداقل برای خریدن دفتر و مداد و پاک کن
        وقت داشته باشی
        یکی از دلایل افتتاح این سایت همین بوده ،که شاعران افراغ اندیشه های خود را ثبت کنند و با فراغ بال بنویسند
        وگرنه تو گوگل پر از سایت‌های مجازی برای انتشار اشعار است.
        افکار شما از همان دسته افراغ اندیشه هاست که تعرض به ساحت شعر غیر ممکن است
        تقدیمتان خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۱:۱۷
        چشم بانو
        حتما...
        ممنون از همراهی بینظیرتون خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۸:۳۱
        درودتان خندانک
        هرچه از زیبایی های این اثر بگوییم کم است خندانک
        عالی بود خندانک خندانک
        رضا سعادت نژاد
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۳
        سلام مهدیس بانو
        لطف شماست
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3